از آن پدر تا این پدر
گرایشش به کارهای برجسته هرکجا که میرفت بحث برانگیز میشد و به سنتشکنیهای پزشکی او ابعادی میداد که چشمپوشی از آن ناممکن بود.
میگفت علم شفا در دست طبیبان دانشگاه رفته نیست بلکه از تجربهی بیواسطهی طبیعت بر میخیزد.
در مورد نظام پزشکی رسمی این طور می گفت: “مغرور و حریص، ورشکسته در مغز و قلب؛ آنها با تظاهر به داشتن علمی که ندارند فقرا را استثمار میکنند”.
مصرانه خلاف اصل رایج آن دوران یعنی جدایی جراحی از طبابت اعلام میداشته که نمیشود جراح را طبیب ندانست و با این اصرارها طبیبی دورهگرد و مطرود شد.
او مدام مینالید که فن طبابت چه مصیبتبار به تفرقه دچار آمده و از دکترها ایراد میگرفت که به اسم طبابت خودفروشی میکنند.
او زحمتهای شبانهروزی قدما را،
تلاشهای مداوم علما را
و بهتر بگوییم کتاب بزرگ “قانون در طب” را جلوی چشم همگان در آتش سوزاند.
او پاراسلسوس بود ، پدر سمشناسی کلاسیک
منبع: t.me/masaf_salam
روزگاری طب جدید طب سنتی را از بین برد و حال طب سنتی در پی حذف طب جدید
ولی واقعیت این است طب سنتی شفاست و طب جدید وسیله
چه زیباست اگر هر دو کنار هم تکمیل کنند همدیگر را، حذف داروهای شیمیایی و ساخت داروهای گیاهی با داروسازی و استفاده از دستگاه های طب جدید و جراحی.