ایزدبانوی شیطانی هاثور (حاثور) نشسته بر کرسی در میانه تصویر
سمت چپ وی فرعون منکورع از سلسله چهارم قرن ۲۶ قبل از میلاد
{حاثور (هاثور، حتحور) یا آثیر ایزدبانوی بزرگ مصری است که یونانیان او را با آفرودیت (زهره در یونان) یکی پنداشتند. او در مقام ایزدبانوی آسمان، در اصل دختر رع و همسر حوروس بود. اما گاه مادر حوروس نیز به شمار می آمد، زیرا نامش به معنی «منزلگاه حوروس» نیز می تواند باشد و گفته اند که خدای خورشید در او سکنی گزیده، هر غروب در میان سینه اش پنهان می شود و دیگر بار در سپیده دمان، چشم به جهان می گشاید. همچنین از نوشته ها بر می آید که او گاو بزرگ آسمانی، آفریننده جهان و همه چیزهای این جهانی، از جمله خورشید است.
در نتیجه، حاثور را به گونه ماده گاوی نمایانده اند. ماده گاو (بقره)، نماد قدسی اوست. گاه او را همچون ایزدبانویی با سر ماده گاو نقش کرده اند. با وجود این، نگاره هایی از او بازمانده که چهرهای انسانی – مزین به شاخ یا تنها گوش گاو – و گیسوانی بلند دارد. }
تصویر سرستون منقش به تصویر ایزدبانوی شیطانی هاثور، مکان: معبد هاثور زیر مجموعه معبد مردگان فرعون ملکه هتشتسوپ از دودمان هجدهم قرن پانزدهم پیش از میلاد
{حاثور داری بُتی نیز بود که او دوست داشت به آن پیکر درآید. این بت تصویری از نوعی 👈بربط بود؛ سازی که ارواح پلید را دور می کرد. به سبب همین روح ایزدگونه بُت مذکور بود که معمار دندره، ستون های پرستشگاه حاثور را با ستونهای عظیم پیکری شکل بربط برآورد.
حاثور ایزدبانوی نگاهبان زنان بود و پنداشته می شد که در آرایش آنان نهان است
او در مقام ایزدبانوی عشق و شادخواری، از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود. او را بانوی شادمانی، آفریدگار رقص، بانوی موسیقی و شهریار آواز که خم می شد و جست می زد و حلقه گل می بافت، به شمار می آوردند. پرستشگاه حاثور «خانه جذبه و مستی و منزلگاه شادخواری» نامیده می شد. حاثور با شیرین زندگان را تغذیه می کند. در نگاره ها او را می بینیم که پادشاه سینه او را دست گرفته یا او را بر زانوان خود نگاه داشته است. گاه او را به شکل ماده گاوی می یابیم که به فرعون شیر می دهد.}
{هرچند زندگان بیشتر به او متمایل بودند، اما حتی مردگان را نیز با دلسوزی بیشتر می پروراند. حاثور با نام «شهبانوی باختر» نگاهبان گورستان شهر تب بود. سرلوحه نگاره های کتاب مردگان ماده گاو نیکویی را تصویر کرده اند که از کوهستان لیبی – غربی ترین مرز سکونت انسان – برخاسته است و به مردگانی که به جهان دیگر ره پوییده اند، خوشامد می گوید. آنان که دریافته بودند چگونه به واسطه مقررات تجویز شده بدو استغاثه برند و طلب یاری کنند، سوار بر پشت او با سلامتی کامل به جهان دیگر رهسپار می شدند.
او را همچنین 《بانوی چنار》 می خواندند؛ زیرا گاه در آستانه صحرا، در میان شاخ و برگ این درخت پنهان می شد و با نان و آب به استقبال مردگان می شتافت. مصریان بر این باور بودند که ایزدبانو حاثور نردبانی در دست دارد که شایستگان از طریق آن می توانند به بهشت روند. پرستش ایزدبانوی مذکور، به ویژه به سبب نقش ویژه ای که در تدفین مردگان داشت، چندان رواج یافت که در واپسین دوره مصر باستان دیگر هیچ درگذشته ای را «اُزیریس» نمی خواندند، بلکه او را «حاثور» می نامیدند.}
تصویر روی جلد کتاب کیمیاگری هاثور
کتابی به زبان انگلیسی که به ارتباط هاثور با کیمیاگری در تمدن مصر باستان می پردازد. نوشته الیسون ام رابرتز و قابل تهیه از سایت آمازون
{پرستشگاه اصلی او دندره بود که در کنار شوهرش، حوروس ادفویی _که جایگاه نخست را بدو بخشیده بود_ و در کنار فرزندش، ایهی (آهی) نوزاد «بربط نواز» قرار داشت. در این پرستشگاه جشن های بزرگ، به ویژه «جشن سال نو» به پاس سالگرد زایش حاثور، برگزار می شد. بانو کاهنان، پیش از سپیده دم، شمایل حاثور را به سرسرای پرستشگاه می آوردند تا در برابر پرتو طلوع خورشید قرار گیرد. پس از آن، مردم آزادانه به عیاشی می پرداختند و روز را با ترانه سرایی، شاد خواری و مستی سپری می کردند. حاثور در ادفو نیز در کنار حوروس، خداوندگار معبد و فرزندشان حارسومتوس، پرستش می شد. در اُمبوس نیز بدین گونه بود. او در اینجا نیز همزمان همین تثلیث ایزدی را تشکیل می داد. }
{او حتی در آن سوی مصر، در ساحل سومالی لند، «بانوی سرزمین پونت» خان می شد؛ سرزمینی که احتمال می دهند نخستین خاستگاه این ایزدبانو در اعصار کهن باشد. در شبه جزیره👈 سینا، او را «بانوی سرزمین مفکت » ؛ و در فنیقیه که خاستگاه بخشی از اسطوره ازیریسی است، او را «بانوی جبیل» می خواندند. }(کتاب جهان اسطوره ها ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور صفحات ۳۹۸ الی ۴۰۰)
🔶 محاسبه گر کوارک ها در برخورد دهنده هادرونی سازمان سرن hathor هاثور (حاثور) نام دارد.
منبع: t.me/soltannasir