نظر جناب کیوانجعفری ادمین کانال اخبار سوریه در مورد نبرد اوکراین : 👇
🔴 ریشههای یهودی در نبرد اوکراین
🔻این نوشته را نمیدانم چقدر دقیق نوشتهام و اصولاً نمیدانم نوشتن آن تا چه اندازه درست است. اما آنچه در شرق اروپا در حال روی دادن است، تاثیر بسیار مهمی بر بسیاری از روندهای جهان در قرن حاضر خواهد داشت. پس از سقوط بلوک شرق و تاراندن کمونیسم تا پشت دروازههای امپراتوری بزرگ سابث کمونیستها، همه دنبال این بودند که آخرین بازمانده هم نابود شود و این بازمانده چیزی نبود جز روسیه. تباهی که روسها پس از سقوط شوروی به آن دچار شدند را کسی فراموش نمیکند و در مسکو بسیاری میدانند که بخش بزرگی از آن زیر سر مافیای یهودی حاکم بر جهان بود.
🔻در واقع، یهودیانی که پس از جنگ جهانی دوم فرصت یافتند تا خود را پشت دنیایی از مظلومنمایی پنهان کرده و با زور سرنیزه ارتش هیتلر بسیاری از کسانی که نمیخواستند خانه و کاشانه خود در شرق اروپا را ترک کرده و راهی فلسطین شوند، راهی کردند هنوز کار ناتمامی داشتند که باید انجام میدادند. آنها در تلاش برای تصرف سرزمینهایی بودند که مانند فلسطین مدعی ریشه داشتن در آن بوده و برای این منظور از هیچ اقدامی کوتاهی نمیکردند. آنچه در طول سالهای گذشته در شرق اوکراین روی داده در واقع بخشی از این بازی است.
🔻یهودیان ابتدا از گرجستان شروع کردند، آنها در تلاش بودند در شرق اروپا و قفقاز و سپس آسیای مرکزی (در مجموع در شمال، شرق و غرب دریای کاسپین که به خودشان به آن خزر میگویند) کار خود را به پیش ببرند. تلاش آنها در گرجستان با حمله روسها مواجه شد و نه تنها چیزی به دست نیاورده، بلکه هر چه کاشته بودند را هم از دست دادند. آنها سپس سراغ جمهوری باکو رفته و تلاش کردند تا با کمک یک یهودیزاده بنام رجب طیب اردوغان در این منطقه نفوذ کنند. حتی تلاش برای احیای ملیگرایی ترکی نیز بخش بزرگی از بازی بزرگتر اتاقهای فکر این جریان است که اردوغان را به عنوان لیدرش انتخاب کردهاند.
🔻اما در میان همه این مناطق، اوکراین برای یهودیان اهمیت بسیاری دارد. هنوز هم دهها هزار یهودی در این کشور ساکن هستند. اهمیت این کشور علاوه بر سابقه تاریخی ادعایی یهودیان بخشی نیز به کثافتکاری مالی آنها باز میگردد. بزرگترین و اصلیترین مراکز پولشویی و معاملات پشت پرده این جریان در اوکراین قرار دارد و علاوه بر این، اوکراین برای آنها نقطه اتصال قفقاز، اروپای شرقی، دریای سیاه و روسیه است. آنها از طریق دریای سیاه با ترکیه و از آنجا با فلسطین اشغالی مرتبط هستند و قبضه کردن اوکراین به آنها قدرت بیشتری میدهد. من نمیدانم چه در سر دارند اما هر چه هست، آنها از روسها به شدت وحشت دارند.
🔻تا زمانی که مدودف رئیسجمهور و بعدها نخستوزیر روسیه بود، آنها برای نفوذ در سیستم امنیتی روسیه مشکلی نداشتند. همسر یهودی مدودف کارهای بزرگی برای آنها کرد و آنچه مدودف در دوران ریاستجمهوری خود برای جریان ماسونی یهودیان انجام داد، هیچ وقت تکرار نخواهد شد. شاید هیچکس به دلایل محو شدن مدودف در سپهر سیاست روسیه فکر نکرده باشد، اما مسائل آن اندازه پیچیده است که ربط دادن آنها کمی مشکل است. با این حال با قدرتمند شدن پوتین و تلاش روستبارهای ملیگرا برای مقابله با جریان مخالف خود در اوکراین ماسونها دست به کار شده و قدرت را در کیف به دست گرفتند.
🔻تا اینجای کار، شاید یک مقدمه باشد اما وقتی به داستان عمیقتر شده و چهرههای اصلی بازیگر در این داستان را مشاهده کنید متوجه عمق ماجرا میگردید. در حالی مقامات رژیم صهیونیستی طبق معمول سکوت کرده و حاضر نیستند در ماجرای پیش آمده ورود کنند، نخستوزیر یهودیزاده انگلیس و وزیر امور خارجه یهودی امریکا که هنوز هم املاک پدر بزرگش در کیف موجود است بازیگران اصلی میدان میشوند. آتشبیاری این دو در کنار ماموریت اردوغان برای حمایت تسلیحاتی از اوکراین با ارسال دهها پهپاد بیرقدار و عنقا نشان میدهد که مسائل در مورد این کشور در کجا مدیریت و توسط چه کسانی هدایت میگردد.
🔻دعوای شدید میان ماسونهای یهودی که و ملیگراهای روس و حامیان آنها در شرق اروپا هر چند فعلا یک ظاهر ساده و دعوای سیاسی دارد، اما چنان عمیق است و چنان ابعاد پیچیدهای دارد که نوشتن در مورد آن را سخت میکند. ولادیمیر پوتین تصمیم گرفته تا این جریان را که شوروی را سرنگون کرد، اوکراین را از دست روسها درآورد، در قفقاز نفوذ کرده و در آسیای مرکزی تلاش کرد تا متحدان روسیه را از میدان به در کند، یک بار برای همیشه نابود کند. کیف مرکز این جریان است اگر کوبیده شود همه چیز آرام میگیرید. یهودیان در تلاش هستند تا زودتر زیر بیرق ناتو بروند تا از حمله و نابودی در امان باشند…
پ ن: بنده هم منتظرم ببینم که تنش بین روسیه و اوکراین تا پایان بهمن ماه به کجا می انجامد! به نظرم اگر روسیه موفق شود مناطق شرق اوکراین را اشغال نماید. این احتمال وجود دارد که این نبرد آغازی برای ورود به دوران جنگ سرد جدید و ایجاد بلوک های جدید شرق (روسیه چین ایران) و غرب (آمریکا و اروپا) بشود یا شاید آغازی برای تشکیل دو بلوک متضاد برای ایجاد جنگ جهانی سوم بشویم.
نظر جناب جعفری را در مورد نظم نوین جدید جهانی و نقش ایران در آن را در لینک زیر بخوانید : 👇
نگاهی به نقش ایران در نظم بعدی جهانی
▫️بارها در مورد نظم جدید در جهان نوشتهام، این نظم شاید به نظر برخیها غیرقابل توجیه به نظر برسد و برای خیلی از دوستان هم که تاریخ نخوانده و از تحولات روابط جهانی طول چند سده گذشته بیاطلاع هستند، این موضوعات کمی گنگ هستند. در مورد تحولات در حوزه نظم جهانی هم در طول چند سال گذشته بارها نوشتهام و دیگر نیازی به نوشتن نیست، اما چند نفر از دوستان سوالی پرسیدند که در نوع خودش جالب و نیاز به پاسخ دارد.
▫️سوال اول این بود: «آیا این نظم هم مانند جنگ جهانی دوم به وجود خواهد آمد یا ممکن هست همه چیز به آرامی تغییر کند؟» در پاسخ باید گفت که هیچ نظمی در جهان بدون جنگ به دست نمیآید. بسیاری از کشورهایی که امروز خود را به عنوان ابرقدرت به دنیا تحمیل کرده و حرفهای گنده میزنند، میراثخوار همان جنگها هستند. کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه شاید عالیترین و بهترین مثال در این زمینه باشند، کشورهایی که در جنگ جهانی دوم پیروز! بیرون آمده و در ویرانه پس از جنگ خود را به دنیا تحمیل کردند.
▫️این کشورها به سادگی نه حاضر هستند از حق وتوی خود در شورای امنیت دست بکشند و نه حاضر هستند که ترکیب شورای امنیت تغییر کند. اینکه آنها در حال نسخه پیچیدن برای همه کشورهای جهان هستند، تحریم میکنند، جنگ میکنند، تهمت میزنند، ویران میکنند و… برای این است که بگویند هنوز هم ابرقدرت بوده و حرفی برای گفتن دارند. نمونه عینی این مورد، سخنان و مواضع چند روز گذشته وزیر امور خارجه انگلیس است که در تلاش است تا همچنان کشورش را قدرتمند نشان دهد.
▫️تمام ساختارها، ساز و کارها، روندها و چینش مراکز قدرت در غرب قرار گرفته است، سهم آسیا، آفریقا و امریکای لاتین در این حوزه به صورت کامل نادیده گرفته شده و عملا قاره اروپا و کشور امریکا که روی هم رفته یک هشتم جمعیت جهان را در اختیار دارند، این مراکز مهم را در اختیار گرفته و برای جهان تصمیمسازی میکنند. چین با این همه جمعیت، داشتن قدرت نظامی ویرانگر و اقتصادی بزرگ در این ساز و کار جایگاهی ندارد و روسها هم به برکت میراث شوروی و داشتن بمب اتم عضو شورای امنیت هستند.
▫️این نظم و چینش قدرت دیگر جوابگوی جهان نیست. روزگاری که در خانههای مردم جهان فقط وسایل آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و یا امریکایی بود؛ مواد خام از همه جهان راهی اروپا و امریکا میشد تا با تبدیل شدن به کالا به کشورهای صادرکننده مواد خام بازگردد، امریکا و اروپا بزرگترین خریداران نفت جهان بودند، بیشترین میزان ثروت و تولید در این کشورها قرار داشت، آنها صاحب همه تکنولوژی جهان بودند، هر کسی میخواست درس بخواند راهی اروپا و امریکا میشد، رهبران جهان همه تحصیلکرده دانشگاههای غرب بودند…
▫️اما دو سه دهه است که این وضعیت متفاوت شده است و همه موارد بالا صادق نیست. اما چون آنها پیروز جنگ جهانی دوم بودند، همه چیز را برای خود برداشتند و به این سادگی هم حاضر نیستند آن را از دست بدهند. کشورهای مدعی بسیاری امروز هستند که قدرت نظامی و اقتصادی بسیار بزرگتری از فرانسه و انگلیس دارند، حتی در خود آنچه به عنوان جهان غرب شناخته میشود مانند کانادا و استرالیا، هند و برزیل، ژاپن و کره جنوبی و… اما این کشورها در هیچ جای معادله تصمیمگیریها جایگاهی ندارند و کشوری مانند آلمان نیز چون شکست خورده بود از این قاعده مستثنی نیست.
▫️بنابراین باید جنگی صورت بگیرد، طرف پیروز و شکستخوردهای مشخص شود، غالب و مغلوبی پیدا شود تا نظم جدید جان بگیرد. این جنگ شروع خواهد شد. هم اروپا و هم امریکا بیشتر از دیگران خودشان را آماده میکنند و بقیه کشورها نیز از این قافله عقب نیستند. روزی نیست که شاهد خرید تجهیزات نظامی، ساخت تجهیزات و افزایش بودجه نظامی کشورها نباشیم، حتی کوچکترها هم برای اینکه بتوانند در معادله جنگی آینده جایگاهی داشته باشند بر اساس توان خود، در حال تجهیز خود به سلاح هستند، بنابراین جنگ بدون شک روی خواهد داد.
▪️اما سوال دیگری که پرسیده بودند این بود: «پس با این حساب اگر ایران بخواهد جزو قدرتهای آینده باشد درگیر این جنگ خواهد شد؟» پاسخ این است که ما در جنگ جهانی اول و دوم بیطرف ماندیم فقط هزینه دادیم. آن زمان توان نظامی و اقتصادی چندانی نداشتیم، ولی امروز که یک منظومهای از متحدان را در منطقه داریم چه بخواهیم چه نخواهیم بخشی از این بازی هستیم. قدرت سهمگین نظامی کشور که بخش کوچکی از آن دیده میشود برای چنین روزی تدارک دیده شده است. ما نه تنها محکوم به مشارکت در این جنگ هستیم، بلکه محکوم به پیروزی هم خواهیم بود.
پ ن: به نظرم تعریف جناب جعفری از نظم نوین در اینجا با آنچه که ما طرفداران نظریه توطئه دنبال می کنیم متفاوت است و نظرشان این است که ترکیب دارندگان حق وتو در سازمان ملل (متفقین) که جنگ جهانی دوم را پیروز شدند عوض می شود و ایران پس از پیروزی در جنگ جهانی سوم به عنوان یک ابرقدرت جدید ظاهر می شود و خاورمیانه را تحت کنترل خود می گیرد و صاحب حق وتو می شود.
منبع: eitaa.com/soltannasir و t.me/syriankhabar و isna.ir