فردی به دکتر مراجعه کرده بود، در حین معاینه یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد…
دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میزاره و میگه: من دکتر واقعی نیستم، شما این پول رو بگیر بی خیال شو.
بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه… مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه،
بازرس میگه: منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی.
مریض لبخند تلخی میزنه و میگه: اتفاقا من هم مریض نیستم، اومدم که چند روز استراحت استعلاجی بگیرم برای مرخصی محل کارم !
آیا این داستانی آشنا نیست که روزانه در اطراف خود شاهدیم!!
برچسب هاداستان دکتر قلابی و مریض فردی به دکتر مراجعه لبخند تلخی من دکتر واقعی نیستم منم بازرس واقعی نیستم هم مريض نيستم
این مطلب را نیز بخوانید
همه به کسی نیاز دارن که درکشون کنه
✍️ همه به کسی نیاز دارن که درکشون کنه 🔹 کشاورزی تعدادی بزغاله داشت و …