نوشته بود؛

نوشته بود؛

حوالی ساعت یک ظهر پیک موتوری برایم محصولی آورده بود. کمی زمان برد تا از پله پایین رفتم.
وقتی رسیدم دم در آقایی که محصول را آورده بود زیر سایه درخت روی لبه باغچه نشسته بود و با کسی تلفنی صحبت می‌کرد، گرم و #مهربان.
متوجه حضور من شد و بدون اینکه به من نگاهی بکند بلند شد و کارت بانکی را گرفت و وجه را حساب کرد.
وقتی در را می‌بستم آخرین دیالوگی که از او شنیدم این بود:
“هر چی دوست داری، تو نان خالی هم سر سفره بگذاری من می‌خورم!” 😊
از پله‌ها بالا آمدم و مشغول کارهایم شدم اما حال دلم و لبخند چهره‌ام پررنگ‌تر از نیم ساعت قبل بود …

 

منبع: کانال حمید کثیری

این مطلب را نیز بخوانید

دستاورد بزرگ سیاست نصرالله

🔴 دستاورد بزرگ سیاست نصرالله دکتر وحید یامین‌پور در کانالش نوشته بود: حاج ابوالفضل رئیس …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *