والقرنین قرآن کیست ? ۶۰

والقرنین قرآن کیست ? ۶۰

{نگاهی به اساطیر میان رودان و ارتباط آن با صور فلکی در آسمان شب ۲۱}

{انکی و نین خورسگ: اسطوره ای آسمانی ۱۵}

{وَکَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴿۸۱﴾

و چگونه از آنچه شریک [خدا] مى‏ گردانید بترسم با آنکه شما خود از اینکه چیزى را شریک خدا ساخته‏ اید که [خدا] دلیلى در باره آن بر شما نازل نکرده است نمى‏ هراسید پس اگر میدانید کدام یک از [ما] دو دسته به ایمنى سزاوارتر است (۸۱)

الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۸۲﴾

کسانى که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده‏ اند آنان راست ایمنى و ایشان راه‏یافتگانند (۸۲)

وَتِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ﴿۸۳﴾

و آن حجت ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم درجات هر کس را که بخواهیم فرا مى ‏بریم زیرا پروردگار تو حکیم داناست (۸۳)} (سورهٔ مبارکه انعام)

در تفسیر این آیات می توان دو نظریه را مطرح نمود که هر کدام را حدیثی نیز تایید می نماید. نخست آن است که بگوییم حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام، پس از احتجاج با پدر (پدرخوانده) خویش چون آنها تماثیل خدایان دروغینشان را با توجه به صورت رب النوع اجرام آسمانی می ساختند. ابراهیم خلیل علیه السلام نیز چون فطرتاً بدنبال یگانه خالق جهان هستی بوده است. ابتدا با دیدن کوکبی آن را به عنوان خدای می گیرد اما پس ار غروب فطرتاً در می یابد که وی نمی تواند خداوند باشد. و همین اتفاق دربارهٔ قمر و شمس نیز می افتد. تا آنکه ناگهان پرده از جلوی چشم حضرتش برداشته می شود. و ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده می نماید و به یگانگی پروردگار یقین می آورد. حدیثی نیز در تفسیر قمی موید این ترتیب در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام است. اما روایت دیگر این است که حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام ابتدا ملکوت آسمانها و زمین را می بیند سپس برای هدایت قومش و اینکه به آنان بفهماند ستارگان که غروب می نمایند نمی توانند خداوند باشند. از روی انکار و برای تعلیم و تعلم قوم خویش آنان را خدای می نامد. این دومی به ظن فقیر به صواب نزدیک تر است.

اما حال دو حدیث را در این باره به نقل از تفسیر روایی البرهان نقل می نماییم : 👇

{۱۱/۳۶۲۱). همچنین (علی بن ابراهیم قمی) با سند خود از ابن مسکان روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: آزر، پدر (پرورشی و تربیتی) ابراهیم علیه السلام منجّم دربار نمرود بن کنعان بود، روزی به نمرود گفت: من با 👈حساب نجومی به این نتیجه رسیده ام که در این زمان مردی پدید می آید که این دین فعلی را نسخ می نماید و مردم را به دین جدیدی دعوت می کند.
نمرود به او گفت: این مرد در چه شهری خواهد بود?
آزر گفت: در همین شهر_منزل نمرود در محلی به نام «کوثی ربّا»، در حوالی شهر بابل بود_.
پس نمرود به او گفت آیا به دنیا آمده است?
گفت: هنوز به دنیا نیامده است.
پس نمرود اظهار داشت: سزاوار است که میان مردان و زنان جدایی بیندازیم تا نطفه این کودک منعقد نشود و چنین کردند.
مادر ابراهیم باردار شده بود، ولی حامله بودن او ظاهر و آشکار نشده بود، هنگامی که زمان ولادت ابراهیم نزدیک شد، مادرش به آزر گفت: ای آزر من بیمارم و می خواهم مدّتی از تو کناره گیری کنم و در آن زمان، هر زنی که بیمار می شد و یا می خواست تا زایمان کند از همسرش کناره گیری می کرد، پس مادر ابراهیم در غاری ساکن شد و ابراهیم را به دنیا آورد، او را در پارچه ای پیچید (و درون غار نهاد) و به خانه بازگشت، درب غار را با سنگی مسدود کرد و خدای مهربان از انگشت ابهام ابراهیم علیه السلام برای او شیر جاری می کرد و مادرش گاهی برای سرکشی به نزد او می آمد و مواظب بود تا شخصی متوجّه رفت و آمد او نشود؛ چون نمرود برای هر زن حامله، مأموری قرار داده بود که اگر فرزند پسر متولّد شود او را ذبح کند. }

این مطلب را نیز بخوانید

قمر در عقرب

بسم الله الرحمن الرحیم  به ایام قمر در عقرب نزدیک می شویم با وجودی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *