زنی که از ازدست چشم چرانی های همسرش به ستوه امده بود درد دل نزد مادرشوهرش میبرد او که زن دانایی بود گفت من شب برای صرف شام به خانه شمامیام ولی شام درست نکن.مرد وقتی به خانه می اید ازاینکه همسرش تدارکی ندیده عصبانی میشود ولی مادر میگوید من امشب هوس نیمروهای توراکردم وباخودتخم مرغ اورده ام تا با هم بخوریم پسر مشغول درست کردن نیمرو میشود میگویدچراتخم مرغ هارارنگ کردی مادر گفت زیباهستن؟ پسر گفت اری مادر گفت داخلشان چطور است پسرگفت همه مثل هم.
مادر گفت پسرم زن نیز همین طور است هرکدام ظاهری بارنگ ولعاب ولی همه درونشان یکی است.پس وقتی همه مثل همند چراخود وهمسرت را ازارمیدهی.
برچسب هاخودرادرگیر دیگران نکن عصبانی میشود قدر داشته هایت رابدان. مادرشوهرش پسرم زن نیز همین طور است چراتخم مرغ هارارنگ کردی چشم چرانی های همسرش
این مطلب را نیز بخوانید
آقا خداوکیلی اگر قبر و قیامتی در کار نیست به ما هم بگویید!
نقل شده که در ماه مبارک رمضان یکی از عالمان بزرگ دینی بر مبنای بیماریای …