رهگذری گرسنه … ژانویه 30, 2017 داستان کوتاه ۰ حکایتی دلنشین پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند.بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد.این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت … ادامه مطلب »