🔴 دستاورد بزرگ سیاست نصرالله دکتر وحید یامینپور در کانالش نوشته بود: حاج ابوالفضل رئیس یک خیریه در لبنان است. میگفت چند سال پیش ما به چند روستای خیلی محروم شیعیان در شمال در منطقه … کمک میکردیم. آنها وسط روستاهای سنّینشین بودند. سید حسن نصرالله گفت به محرومین اهل …
ادامه مطلب »داستان کوتاه
حقیقت و دروغ!!
وقتی دروغ و حقیقت با هم راه میرفتند، به چشمهای رسیدند. دروغ به حقیقت گفت: «لباس خود را درآوریم و در این چشمه آب تنی کنیم .» حقیقتِ سادهدل چنین کرد، در آن لحظه که در آب بود، دروغ، لباس حقیقت را از کنار چشمه برداشت و پوشید و به …
ادامه مطلب »غافل!
این تصویر کارنامهی حسن روحالامین، نقاش و طراح برجسته کشورمون هست. استاد روحالامین این تصویر رو منتشر کرده و براش متنی نوشته که واقعا خواندنی و پرنکته است. توصیه میکنم حتما متن زیر رو بخونید: 🔴 غافل! نوشته حسن روحالامین زمستان سال۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسهای که …
ادامه مطلب »نوشته بود؛
نوشته بود؛ حوالی ساعت یک ظهر پیک موتوری برایم محصولی آورده بود. کمی زمان برد تا از پله پایین رفتم. وقتی رسیدم دم در آقایی که محصول را آورده بود زیر سایه درخت روی لبه باغچه نشسته بود و با کسی تلفنی صحبت میکرد، گرم و #مهربان. متوجه حضور من …
ادامه مطلب »تفاوت سیب و توت فرنگی!
🔴 تفاوت سیب و توت فرنگی! ⚫️ یک خطای شناختی رایج! معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس میداد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم میخواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد. معلم از پسر پرسید: «اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه …
ادامه مطلب »آقا خداوکیلی اگر قبر و قیامتی در کار نیست به ما هم بگویید!
نقل شده که در ماه مبارک رمضان یکی از عالمان بزرگ دینی بر مبنای بیماریای که بر ایشان حادث شده بود، نمیتوانست روزه بگیرد. یک روز بعد از نماز ظهر در حال نهار خوردن بودند که بتوانند دارویشان را مصرف کنند. در همین هنگام پیرمردی روستایی برای دیدار ایشان مراجعه …
ادامه مطلب »زندگی روزمره مردم دستخوش هیجان!
الان رفتیم سوار تاکسی شدیم، یک مسیری کوتاهی را رفتیم و برگشتیم … تقریبا هر کسی که سوار تاکسی شد، به نحوی شاکی بود و کلماتی را نثار میکرد! موضوع چه بود؟! راننده تاکسیها دیگر کارت به کارت کردن کرایه را قبول نمیکردند و میگفتند بالای ۱۰۰ تراکنش را گفتهاند …
ادامه مطلب »آقای ذکایی که حیاط بسیار بزرگی داشت؟
فردی بود به نام آقای ذکایی که حیاط بسیار بزرگی در خیابان پامنار داشت با اتاقهای متعدد ، وضع مالی اش هم خوب بود. ماه به ماه برای دریافت اجاره به در منزل ما می آمد. اجاره آن روز پانصد تومان بود، کم نبود. . شب عرفه ای بود، پدرم …
ادامه مطلب »به آسمان رود و کار آفتاب کند!
به آسمان رود و کار آفتاب کند فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی روایت کرده: یکی از طلبههای حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشواری غیر قابل تحملّی بود. روزی از روی شکایت و فشار روحی کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین عرضه میدارد: شما این لوسترهای قیمتی و …
ادامه مطلب »انشاء در مورد لقمه حلال
🔴 این انشاء در مورد لقمه حلال بخونید جالبه… منبع: کانال شمارش معکوس ظهور
ادامه مطلب »