نیکلاس فلامل و کتب بازار

تصویر خیالی نیکلاس فلامل (۱۴۱۸_۱۳۳۰) استاد بزرگ علوم خفیه در قرن چهاردهم و پانزدهم در فرانسه که در علم کیمیا و اکسیر شهرت افسانه ای دارد. فلامل بنا به بعضی نظرات رهبر هشتم انجمن مخفی دیر صهیون نیز بوده است. گفته می شود که وی در طلب یافتن اسرار کتابی که توسط تاجری یهودی به وی فروخته شد به اسپانیا رفت و در اسپانیا با استاد بزرگ قبالا 《کونش》 که یهودی الاصل و به تازگی مسیحی شده بود برخورد نمود و نزد وی سالها شاگردی کرد و پس از مرگ وی از اسپانیا به فرانسه بازگشت. در مورد فلامل داستان های زیادی وجود دارد از جمله اینکه وی به حجرالفلاسفه دست یافته بود. و همچنین با ساختن اکسیر جاودانگی خود و همسرش تا کنون زنده می باشند. عده ای کارت کیمیاگر تاروت را نمادی از شخصیت نیکلاس فلامل افسانه ای می دانند. از نیکلاس فلامل در رمان و فیلم هری پاتر یاد شده و زنده بودن وی نشان داده شده است.

 

پ ن : به نظر بنده نیکلاس فلامل نه با جسم مادی بلکه بلکه با جسم اثیری زنده است. و در زمان های خاص و شرایط خاص قابلیت تجسد و حضور در عالم مادی ما را دارد و با پیروان انجمن مخفی دیر صهیون ارتباط دارد.

در مورد تاروت پیشتر نسبتا مفصل سخن گفته شد. هر چند که اکثر محققین تاروت را از ریشه ای مصری و در ارتباط با ایزد تحوت (توث) می دانند. اما این تاروت که امروزه وجود دارد با تعداد ۷۸ کارت ریشه اش به اروپا بر می گردد و ساخته معبدیان و یا انجمن های مخفی ای نظیر دیر صهیون و یا فراماسونری و… می باشد.

تاروت فعلی ۲۲ کارت اصلی دارد که معادل ۲۲ حرف الفبای عبری می باشد و ۵۶ کارت فرعی دارد که خود شامل چهار دسته چهارده تایی جام و شمشیر و سکه و چوبدست می باشد که سمبلی از چهار عنصر می باشد.
جام در تفسیر رایج نمادی از جام مقدسی است که حضرت عیسی بن مریم روح الله پیش از مصلوب شدن در آن شراب نوشیدند. (این مسئله شراب نوشیدن حضرت از نظر کلام شیعه و قضیه مصلوب شدن وی از نظر قرآن مجید مردود است)
اما از نظر بنده جام ریشه در آیین میترایی رومی دارد که شوالیه های معبدی مسیحی شده در واقع همان پیروان آیین میترای رومی بوده اند که مسیحی شده بودند. همانگونه که پیشتر به اهمیت جام در آیین های مردمان جهان باستان از جمله آیین مهری و جام جم و حسنلو سخن گفته ایم. گفته شد که جام مقدس محل احضار ایزدان و پاسخ آنان به احضار کننده بوده است. همچنین جام محل نشان دادن حوادث گذشته و فعلی و آینده توسط ایزدان بوده است.

نکته : جام مقدس متعلق به یک تمدن و کیش خاص نمی باشد و در سرتاسر جهان باستان مهم بوده است. اما علتی که ما آن را متعلق به آیین میترای رومی می دانیم. در ارتباط با سه نماد دیگر است. و هم سبقه تاریخی که شوالیه های (جوانمردان) معبدی ادامه دهنده سنت کهن آیین میتراییسم رومی بوده اند که در نهایت منجر به تاسیس انجمن های مخفی گوناگون شد.

شمشیر سمبل جنگاوری شوالیه های معبدی می باشد. همچنین شمشیر و نوعی از قمه بلند سلاح مقدس در آیین مهری هم می باشد.

چوبدست نمادی از عصای حضرت موسی کلیم الله می باشد. همچنین چوبدست در ارتباط با مقام پیر مغان می باشد. که منزل هفتم سلوک آیین سری میترایی بوده است. و پیر مغان عصای مخصوص داشته است.

اما تا جایی که در خاطر دارم استفاده از سکه را در آیین میترای رومی بخاطر نمی آورم. و جایی ندیده ام. همانگونه که پیشترها گفته شد ما متون کمی و اطلاعات کمی از این آیین سری در اختیار داریم. اما به موازات آن در طریقه ای به مانند خاکسار که شباهت آن را و ریشه اش را با آیین مهری تنها در مرحله اول مورد واکاوی قرار دادیم. سکه را در مرحله سوم که کسوت است استفاده می نمایند. و مرید را به نشانه مهر خاتمیت پیامبر داغ می نمایند. و اینگونه وی را نشان گذاری می نمایند. عین این داستان در آیین میترا وجود داشته است و نشان چلیپا را بر بدن مرید داغ می نمودند. اما با چه وسیله ای نامشخص است؟! در آیین ماسونری کفل را داغ می نموده اند. در نقش شیر جام حسنلو و جام کلاردشت بر روی کفل شیرها نقش چلیپا نقش بسته است. شیرمردی مرحله چهارم سلوک آیین میتر است. و کسوت و گل سپردن که ارتباط با داغ نمودن دارد. مرحله سوم و چهارم خاکساران است. در گل سپردن پوست را با آیینی خاص منتقل خزانه حرم یکی از ائمه می نمایند.
در طریقه نعمت اللهیه هم بر خلاف سایر طرق صوفیه در هنگام تشرف سکه یکی از اشیای تشرف است و بیشتر جنبه سمبلیک دارد. که سالک با تقدیم نمودن آن به پیر در واقع ثروت و دارایی خود را تقدیم راه می نماید.
علی ای حال هدف نشان دادن این مهم بوده که گویی استفاده از سکه نیز یک رسم کهن در آیین سری میترایی بوده است که به شوالیه ها معبدی منتقل شده و سرانجام توسط انجمن‌های مخفی باقی مانده از شوالیه ها نظیر دیر صهیون در کارت های تاروت استفاده شده است.

نکته بسیار مهم : درست است که به نظر فقیر جام و شمشیر و سکه و چوبدست ریشه در آیین میترایی رومی دارد. اما در آیین میترای رومی نماد یا نمادهای مهمتری نیز وجود داشته است. انتخاب این چهار شی از بین بیش از ده شی و نماد مهم به داستانی در دل تاریخ شوالیه های معبدی باز می گردد. یعنی همانگونه که گفته شد هر کدام از این چهار شی و حتی تک تک کارت های تاروت داستانی در دل تاریخ شوالیه های معبدی و انجمن های مخفی ای متشکل از آنان نظیر فراماسونری و دیر صهیون و صلیب رزیکروشن دارند.
در واقع به عبارتی دیگر چون شوالیه ها ادامه دهنده آیین سری میترایی رومی بوده اند نمادهای آن آیین را در بین خود داشته اند. اما اینکه چهار نماد خاص را به عنوان سمبل در کارت های تاروت استفاده کرده اند ریشه اش به داستان های خود شوالیه ها باز می گردد نه آیین میترایی رومی.

کتاب مجموعه‌ی شش‌ جلد‌ی «اسرار نیکولاس فلامل جاودان» اثر «مایکل اسکات» نویسنده‌ی ایرلندی است که توسط سرکار خانم پونه اشجع به فارسی ترجمه شده است و تا کنون چندین بار تجدید چاپ شده است. مخاطب این کتاب نوجوانان و جوانان می باشند. حجم کتاب بیش از ۲۶۰۰ صفحه و در ژانر ماورایی تخیلی می باشد.

 

اگر یک سری به کتابفروشی های بزرگ بزنیم و کتب داستان رده سنی نوجوانان و جوانان در کشور را بررسی نماییم. در کمال تعجب با انبوهی از کتب با موضوع ماورایی و جادو مواجه می شویم که تقریبا همگی توسط نویسندگان غربی و بر اساس آموزه های جادوگری غربی نوشته شده اند. این مسئله را در کنار انبوهی از فیلم ها و سریال های غربی و عمدتا هالیوودی بگذارید.
نوجوان ما که قرار است در آینده، ایران عزیزمان را بسازد. با انبوهی از داده های نوشته شده و تصویر پردازی شده توسط نویسندگان غربی تغذیه می شود. در اکثر کتب غربی و فیلم های هالیوودی با موضوع ماورا خداوند و توحید خداوندی و امدادهای غیبی اش و دعا به درگاهش جایگاهی ندارد و بخش فراموش شده ماجرا است. تقریبا جایی سخنی از انبیا و ادیان توحیدی نیست. جنگ تنها بین دو جبهه خیر و شر نمایش داده می شود. و معمولا داستان پردازان غربی با شیطنت جبهه شر را خیر و خیر را شر می نمایانند.
نکته مهم ماجرا انفعال کامل ما اعم از مسئولین و نویسندگان کتب داستانی در رده سنی نوجوان و تهیه کنندگان سینما و سریال های خانگی و پویا نمایی در تولید محتوای جذاب در ژانر ماورا و علوم غریبه برای مخاطبین می باشد.
با عدم مجوز نشر مجدد دادن به کتبی نظیر اسرار نیکلاس فلامل جاودان و کتب دیگری با چنین ساختاری ما تنها به بازار سیاه و زیر زمینی این کتب دامن می زنیم. ضمن اینکه قشر کتابخوان ما اندک است. و از طرفی با عدم مجوز نشر مجدد دادن به چنین کتبی با فیلم ها و سریال های غربی چه کنیم ؟!
به نظر می آید سانسور تنها چاره کار نیست و چاره در تولید محتوا در داستان های کودکان و نوجوانان و جوانان و ساخت پویانمایی ها و سریال های خانگی هفتگی با موضوع ماورا می باشد. که در ضمن داستان پردازی جذاب و جذب مخاطب مضامین الهی و توحیدی و اخلاقی نیز در آن گنجانیده شود.

نکته۱ : فقیر بالشخصه با بخشنامه نمودن به ناشرین مبنی بر عدم مجوز دادن به کتب آتی با موضوع ترویج جادوی غربی در رده سنی نوجوانان و جوانان موافقم. یعنی اینکه از فلان تاریخ به بعد هیچ کتاب جدیدی در رده سنی نوجوانان با موضوع ماورا و جادوی غربی اجازه چاپ نگیرد. اما کتبی که سابقا چاپ شده است را به صورت محدود بدون دستبردن به محتوا اجازه چاپ مجددش را به ناشر بدهیم که حق ناشر و مترجم ضایع نشود.
همانگونه که بالاتر گفتم با سانسور چندان موافق نیستم و تولید محتوا را مهم تر می دانم. اما از آنجایی که ما یک کشور هستیم با امکانات محدود و جمعیت محدود و حتی وضعیت اقتصادی محدود و البته اسفناک فعلی، بدون فیلترینگ درست و آگاهانه نمی توان تنها با تولید محتوا با فرهنگ غربی و وارداتی مقابله نماییم.

نکته ۱ از ۱: بنده گفتم با چاپ کتب جدید برای مخاطب عام و حالت داستان گونه با موضوع جادوی غربی که باعث جذب مخاطب نسبتا زیاد می شود مخالفم. اما من باب مثال اگر مترجمی کتابی در حیطه اسرار جادوی گیاهان و بخورات ترجمه نماید. نه تنها که با چاپ آن مخالف نیستم بلکه موافق نیز می باشم. زیرا مخاطب کتاب خاص هست نه عام و کتاب به دانش ما در این باره می افزاید. اسرار گیاهان در علوم خفیه موضوعی است که ما در عالم اسلام خیلی کتاب خاص و معروفی درباره اش نداریم. (احتمالا چنین کتبی موجود است اما در دست آقایان علما است) هر چند که مسئولین امر در میهن ما احتمالا اجازه نشر چنین کتابی را اگر ترجمه بشود هم نمی دهند.

نکته ۲: اینکه چرا در حیطه تولید محتوای جذاب در ژانر ماورا از صدا و سیما نام نبردم این است که نهاد صدا و سیما علی رغم بودجه کلان آن باید پاسخ گوی بسیاری از افراد از جمله افراد متحجر و غرب زدگان روشنفکر باشد. فرض کنید صدا و سیما پویانمایی و یا سریالی را با موضوع ماورا و علوم خفیه بسازد. آنگاه از سوی عده ای افراد متحجر متهم به ترویج جادو و از سوی روشنفکران و غرب زدگان متهم به ترویج خرافات و موهومات خواهد شد. و چون رسانه ملی می باشد تهیه کننده باید انواع محدودیت ها و خودسانسوری ها و ملاحظات بی مورد را لحاظ نماید. بدین خاطر صدا و سیما علی رغم بودجه کلانش مکان مناسبی برای تولید محتوای سودمند در حیطه ماورا نمی باشد و متاسفانه بخش خصوصی در سینما و یا سازندگان سریال های پخش خانگی اکثرا غرب زده می باشند. و نه دغدغه اسلام و انقلاب دارند و نه علی رغم شعارهای توخالیشان دغدغه ایران و ایرانی. اکثرا سر در آخور فرهنگ غرب دارند و به مانند طوطی مقلد آثار غربی ها می باشند.

توصیه بنده به بچه های مستند ساز دغدغه مند این است که سری به بازار کتاب نوجوانان و جوانان بزنند. و مستندی از انبوه کتب ژانر جادوی غربی در بازار تهیه نمایند. و با کارشناسانی هم در این باره مصاحبه نمایند.

نمونه ای از آثار موجود در بازار کتاب با موضوع جادوی غربی
کتاب هفت مهر جادو (هفت جلدی)

کتاب سه گانه بارتیمیوس در مورد جادو و جنیان و اشیای مهم جادو

کتاب آخرین شاگرد جادوگر (دوره ۹ جلدی )

و این داستان (چاپ کتب ژانر جادوی غربی) ادامه دارد. …

آن دسته از نوجوانان مستعد از نظر روحی که کتب داستانی ژانر جادوی غربی و یا فیلم ها و سریال های جذاب هالیوودی را می بینند و ساحت فکری خویش را تنها با داده های غربی ها که ریشه در انجمن های مخفی دارد پر می نمایند. ممکن است به راحتی در دوران بزرگسالی جذب انجمن های مخفی در داخل کشور شوند.
در واقع فیلم های هالیوودی و کتب داستانی غربی با ژانر جادو نوعی تور استعداد یابی هم می باشد. یادمان باشد که یهود یک نژاد است و قومی با جمعیتی محدود که برای سلطنت بر دنیا در حیطه ماورا نیاز به استعدادهای مستعد اقوام و ملل و ادیان دیگر دارند.
هر چند که سلطنت باطنی دنیا با خلیفه به حق الله تبارک تعالی حضرت ولی عصر عجل الله است. و در رده پایین تر با دوایر اولیای الله و اولیای رحمن است. اما در نظر قبالیست ها کثرت داشتن افراد قدرتمند می تواند بر کیفیت اولیای الله غلبه نماید. آنان اینگونه می اندیشند که لشکری از مگس ها (مگس =سمبل قبالا) می توانند بر شیر که سلطان جنگل است غلبه نمایند. باشند تا صبح دولتشان بدمد.

{یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ﴿۸﴾=می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید (۸) سوره مبارکه صف }

منبع:eitaa.com/soltannasir