{آرمیلوس ۷}
{ سفر زروبابل نخستین اثر مکاشفاتی با گرایش های تاریخی است که از نظر من، تحت تأثیر منفی یک امپراتوری مسیحی (امپراتوری روم) تألیف شده و در آن، نشانه هایی از برخی جنبه های مسیحیت دیده میشود که حداقل برای عده ای از یهودیها جذابیت داشته است. برای نمونه، شخصیتی همچون مریم باکره، از دیدگاه سفر زروبابل، هم نیروی جاذبه وهم نیروی دافعه دارد. احساس دافعه آن مربوط می شود به نقش مجسمه سنگی باکره ای که از اعضای مهم نیروهای شرور به شمار می رود و همخوابه شیطان است و نسخه یهودی ضدمسیح را می زاید. اما سفر زروبابل قادر نیست منکر زیبایی خارق العاده مجسمه شود. در حقیقت، جذابیت شخصیت مریم باکره آن قدر قوی است که سفر زروبابل برای مسیح داودی (ماشیح داود) مادری دست و پا میکند و به او نقشی مهم ومحوری می بخشد.
نقشی که حفضیبه در سفر زروبابل ایفا می کند نسبتا شگفت انگیز است. گرچه او مادر مسیح داودی شناخته می شود، اما هیچ گاه او را در 👈 نقشی مادرانه نمی بینیم. از سوی دیگر، مریم باکره نزد خدا شفاعت مسیحیان را می کند، ولی حفضیبه هیچ وقت چنین کاری را در حق یهودیان انجام نمی دهد. در عوض، حفضیبه جنگجویی است که در سفر زروبابل ظاهر می شود ۱۰ و مسیح پسر یوسف از او حمایت میکند. ولی حتی این نقش غیرمادرانه هم بازتابی است از شخصیت مریم عذرا در بیزانس آن زمان که از اواخر سده ششم تا اوایل قرن هشتم میلادی برای کسب پیروزی تصاویر گوناگونی از او را در جنگها حمل می کردند یا بر دیوارهای شهر می کشیدند تا محافظ آن شهر باشد. شخصیت ناآرام حفضیبه برخی جنبه های اصلی شخصیت مریم عذرا را تخریب می کند، ولی حتی همین تخریب نیز مدیون اندیشه ها و استعاره های مسیحیانی است که معاصر مؤلف سفر زروبابل بوده اند.
سفر زروبابل آغاز و پایان کار حفضیبه را به خواننده نشان میدهد. بسیاری از آثار مکاشفاتی یهودی که پس از ظهور اسلام تألیف شده اند، عمیقا مدیون سفر زروبابل هستند و در درام های اخروی خویش، جایی هم برای نحمیابن هوشیل و آرمیلوس وحتی مجسمه سنگی زیبا باز می کنند، اما شخصیت حفضیبه را نادیده می گیرند، حذف کردن حفضیبه از این آثار شاید بازتاب این عقیده باشد که شخصیت مادرمسیح نقطه تفاوت بارز میان یهودیت و مسیحیت است؛ مادرمسیح متعلق به مسیحی هاست، نه یهودیان. لیکن این نیز محتمل است که از دیدگاه یهودیانی که در حکومت اسلامی به آفرینش آثار خویش می پرداختند، مریم باکره، برخلاف دوران قبل، دیگر واکنش شدیدی در جامعه ایجاد نمی کرد و اعضای جامعه را تحت تأثیر قرار نمی داد. به همین جهت، یهودی ها شخصیت مجسمه سنگی را، که عقاید مسیحی را به ریشخند می گیرد، حفظ می کنند، ولی شخصیت حفضیبه را، که نسخه یهودی مادر مسیح را معرفی می کند، کنار می گذارند. ۱۱
یکی دیگر از ویژگی های مسیحیت که ظاهرا توجه مؤلف سفر زروبابل را به خود جلب کرده، اندیشه یک مسیح است که رنج می کشد. البته در منابع یهودی، این اندیشه قطعا بی سابقه نیست. در حقیقت، در بخشی از کتاب اشعیا که در قرن ششم قبل از میلاد نگارش شده، درباره خادمانی که رنج می برند اشعاری را می بینیم؛ این اشعار منبعی مهم در شکل گیری نخستین تصاویر از رنج های عیسی به شمار می آیند. درتلمود بابلی (سهندرین a98)، دریک فرازمعروف، وهمچنین درخود سفرزروبابل نیز عبارت 《خادمی که رنج می کشد》به چشم می خورد که تصویری از مسیح داودی (ماشیح داود) که متحمل رنج می شود؛ این نکته، نه تنها از استعاره ها، بلکه از دایره ویژه لغات این دو کتاب آشکار است. به علاوه تلمود بابلی و سفر زروبابل هر دو، از یک مسیح سخن می گویند که ناشناس در دروازه های رم (قسطنطنیه) زندگی می کند. ۱۲ }
پ ن۱۰: در مجامع مخفی نیز به مانند هندوان اعتقاد به تجلی و ظهور ایزدان و ایزدبانوان در قالب انسانی در زمین وجود دارد. به نظر بنده شخصیت جنگجو و قدرت طلب حفصیبه به ایشتر اربلا (اربیل) _ایزدبانوی آشوری_ تا حد زیادی شباهت دارد. شاید وی تجلی و ظهور این خبیثه بر روی زمین در آخرالزمان باشد.
پ ن۱۱: خواننده گرامی توجه داشته باشد که تاثیر گرفتن زروبابل از عقاید دیانت مسیحی بخصوص در اعتقاد به وجود حفصیبه _از حضرت مریم سلام الله علیها_ نظر نویسنده مسیحی کتاب است و لزوما ممکن است درست نباشد.
پ ن۱۲: هر گاه بخواهم قسطنطنیه را با دانسته های خویش تطبیق دهم. می توانم اینگونه بگویم که قسطنطنیه استعاره از روم شرقی است. و با توجه به اینکه امروز قسطنطنیه در کشور ترکیه قرار دارد و یک شهر مسلمان محسوب می شود. قسطنطنیه و روم شرقی می تواند روسیه باشد که مرکز مسیحیت ارتدوکس است. و ماشیح داود در آنجا تا چندی پیش به صورت ناشناس در یک کلیسا در حال رشد و پرورش بود.
منبع: eitaa.com/soltannasir