باز سپید ۳

 باز سپید ۳ 

🔸در نسک پهلوی مینوی خرد، باز رَد (سرکرده) مرغان است (ص ۶۹ ترجمه احمد تفضلی) و این خود برتری باز بر شاهین را در نسک های ایرانی نشان می دهد.

نکته مهم : در متون آیین مندائی، انُش اُثرا از عالم امشونی کُشطا (عالم حقیقت) گاه به شکل عقابی سفید در آسمان متمثل می شود. (اسطوره شناسی مندائی خزعل ماجدی ص ۴۸۳ و ۴۸۴)

همانطور که بالاتر گفته شد همانگونه که در علم جانورشناسی بین باز و عقاب و شاهین تمایز وجود دارد. فقیر در مفهوم خورنه نیز بین متمثل شدن به شکل هر کدام از این صورت ها در عالم ماده نیز تمایز قائلم و شاهین حوروس را هرگز با تمثل شهباز سپید کلام های یاری که به نظر ما وارغن اوستایی نیز همان است یکی نمی دانم. حتی تمثل به شکل دو گونه مختلف باز را یکی نمی دانم.
اما بین تمثل انُش اثرا به شکل عقاب سپید، در متون مندائی با شهباز سپید ارتباطی بر خلاف ظاهر نص آن می بینم. این احتمال را می دهم که در ترجمه متن مندائی به عربی و سپس به فارسی و یا حتی نگارشش به همان زبان مندائی دقت لازم به عمل نیامده باشد. علت چنین گمانی وجود بعضی شباهت ها بین مندائیت و آیین حقیقت و طریقه های مغانه شیعی و دین زردشتی است که جای بررسی بسیار دارد. برای مثال در نزد یارسان ها در کلام دوره باباناوس، جایگاه ستاره قطبی محل تجلی سلطان حقیقت است. و یا اینکه یک طلبه روحانیت مندائی هنگام تشرف به روحانیت پیاله ای شیرین که چهار کشمش و یا بعضا خرما در آن حل می شود می نوشد که به پیاله شیرین خاکساران تا حدی شباهت دارد. و همچنین وجود تاج و عصا و انگشتری نیز در بین مندائیان با وصله های درویشی طریقه های مغانه شیعی شباهت دارد. همچنین مندائیان غسل های متعددی دارند به طوریکه مغتسله نیز نامیده می شوند. و در میان طریقه های مغان شیعی نظیر خاکساران نیز غسل های متعددی وجود دارد. البته در فلسفه آن اختلافاتی وجود دارد. چون که اساس طریقه مندائیان به اصل آب و تجلی نور در آب بر می گردد و طریقه خاکساران به مانند مغان ایران باستان و داستان حضرت موسی کلیم الله به تجلی در آتش بر می گردد. که آتش مقدس صورت زمینی نور الهی است.
همچنین در نوشتار ایلی در نشانی زیر:👇

لینک مطلب

به وجود رودهای متعدد در ملکوت اعلی تا ملکوت سفلی و زمین مادی در آیین حقیقت اشاره شده است. بر خواننده آگاه پوشیده نیست که مندائیان نیز در کیهان شناسی باطنی خویش دقیقا چنین تصویری از جهان دارند و رودهای متعددی را در ملکوت اعلی و سفلی متصورند که بعضی رودهای زمینی مقدس تجلی گاه و صورت مادی آن رودهای ملکوتی آسمانی می باشند.

مسئله دیگر وجود یوشامین یا ملک طاووس در اعتقادات مندائیان است. برای درک این مسئله نخست باید انگاره ملک طاووس در نگاه عامیانه که این موجود معادل شیطن یا ابلیس لعین است را از خاطرتان پاک نمایید. زیر یوشامین در نزد مندائیان دومین زندگانی است و جایگاه رفیعی دارد و هرگز یکی از جنیان که در عالم فرودست زیر نظر اپثاهیل باشد نیست. و در نزد مندائیان و کتاب گنزاربا شیطن ساطانا نامیده می شود که متفاوت از یوشامین است و موجودی فرودست در عالم ظلمات است.
به نظر فقیر ملک طاووس در نزد یزیدیان (ایزدیان، ملک طاووسیان) و یارسان ها همان یوشامین مندائی است که با بعضی انگاره های عامیانه ای که در ادیان ابراهیمی در مورد شیطن و ملک طاووس وجود داشت در هم آمیخته شده و یکسان سازی شده است. و امروزه یزیدیان بدلیل همین در ِآمیختگی عامیانه خود بعضا ملک طاووس و شیطن را یکی می دانند. این مسئله نیاز به نوشتاری مستقل دارد و در این مختصر نمی گنجد.

همچنین مندائیان، به ذبح پرندگان مختلف نظیر کبوتر و خروس مبادرت می ورزند که قربانی خروس در نزد آنها به آیین یاری شباهت دارد‌.
از دیگر شباهت ها می توان به رنگ سفید لباس مندائیان و موبدان زردشتی و خرقه خاکساران اشاره کرد و ماجرا هنگامی جالب تر می شود که بدانیم مندائیان نیز به لباس روحانیون خویش سُدرا می گویند که شبیه به واژه سدره زردشتی است.
شباهت دیگر و عجیب این است که در آیین مندائی فردی که بخواهد وارد جرگه روحانیت شود نمی تواند نقص مبرم در بدن خویش داشته باشد برای مثال شش انگشت داشته باشد (این مثال عینا در کتب آمده) در رسائل خاکساران نیز فرد دارای نقص آشکار بدنی نمی تواند شیخ بشود.

از شباهت های دیگر می توان به روشن نگه داشتن آتش در هنگام مراسم تشرف به سلک روحانیت در بین مندائیان اشاره نمود. روحانیون مندائیان کنونی منکر ارتباط آن با آیین زردشتی هستند.

منبع: کانال سلطان نصیر

این مطلب را نیز بخوانید

کمربند حضرت سلیمان ۳

     {شواهدی بر نوشته های پیشین ۴}          { کمربند حضرت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *