{ تمدن های ناشناخته و یوفو ۱۰}
{وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَیْسَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَوْمَ تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ غَیْرَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمٰاوٰاتُ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَیِینٰا بِالْخَلْقِ اَلْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ.= محمد بن مسلم گوید از امام پنجم شنیدم میفرمود خداى عز و جل از آن هنگامى که زمین را آفریده هفت دسته از دانایان و خردمندان را که فرزند آدم ابوالبشر نبودند در آن جا داده، همه آنان را هم از 👈روى زمین آفرید و هر دستهاى را پس از دیگرى در عصر خود در آن جا داد. سپس خداى عز و جل آدمى که پدر این بشر موجود است آفرید و نژادش را از وى پدید آورد بخدا از روزى که خدا بهشت را آفریده مورد استفادۀ مؤمنان بوده و از آن روزى که دوزخ را آفریده در کار عذاب کافرین گنهکار بوده شاید عقیدۀ شماها این باشد که چون روز قیامت شد و خدا بدن هاى اهل بهشت را با روحشان به بهشت برد و بدنهاى دوزخیان را با روحشان در آتش برد دیگر کسى نیست که در زمین او را بپرستد و به یگانگى و بزرگى بستاید. آرى بخدا خلقى دیگر بدون وسیله (آلت تناسلی) ماده و نر بیافریند که او را بپرستند و به یگانگى ستایش کنند و براى آنان زمینى بیافریند که آنها را بردارد و آسمانى که بر آنها سایبان باشد، نیست که خدا (در سورۀ ابراهیم آیه ۴۸) می فرماید روزى که زمین زمین دیگرى گردد و آسمانها آسمانهاى دیگر؟ و (در سورۀ ق آیه ۱۵) بر سبیل انکار می فرماید آیا ما از آفرینش نخست در ماندیم؟ بلکه آنها در پوشش تازهاى از آفرینش به سر می برند} (کتاب الخصال شیخ صدوق ترجمه کمره ای ج ۲ ص ۱۱۵)
نکته : در این حدیث اینگونه آمده که آدم فعلی هشتمین خلق هوشمند مادی بر روی زمین ما است و بعد از حساب کتاب آدم و ذریه اش خلق دیگری پدید خواهد آمد که بدون آلت تناسلی تولید مثل می کنند! طبق نظر بلاواتسکی تا کنون پنج نژاد ریشه بر روی زمین پدید آمده است. اما طبق این روایت از امام باقر علیه السلام آدم صفی الله هشتمین است.
طبق روایت از امام باقر علیه السلام نژاد بعدی اندام جنسی نخواهد داشت. طبق نظر بلاواتسکی نژاد اول و دوم ریشه اندام جنسی نداشتند. البته امام محمد باقر علیه السلام در روایت نمی فرمایند که هفت نژاد خردمند پیشین آلت تناسلی داشته اند یا خیر ؟ بنابراین ممکن است یکی از نژاد های اولیه گذشته نیز فاقد آلت تناسلی باشند. زیرا طبق نظریه اکوار و ادوار، می توان اینگونه قائل شد که ما در قوس صعود یک دور کبیر هستیم که خود شامل چندین کور و دور بوده است. چون دو قوس تشکیل یک دایره را می دهند. با نزدیک شدن به انتهای دایره حالتی شبیه اما مقابل ابتدای دایره (قوس نزولی) ایجاد می شود.