تکمله ای بر نوشتار باز سپید ۱

{ تکمله ای بر نوشتار باز سپید ۱ }

🔶{باز مُرغی است خُجسته و رعنا و تُند. و هر چه آفریدگار در وجود آورد، نر بزرگ تر و تمام تر بُوَد از ماده، مگر باز که ماده بزرگ تر و خوبتر بود از نر. و در باز نخوتی باشد، چنان که ملوکان را. چشمی دارد، به تکبر نگرد حدقه ی وی زرد باشد. و آن چرخ و بَهله سیاه بود. بر سر کوه ها و درختهای عادی بُوَد یا بر دستِ ملوکان نشیند. صید به پای کند بیدار باشد و زیرک و پخته و خام خوار. وی را از گَرد و دود نگه باید داشت. اگر عُقاب با وی گُشنی کند چرخ از خایه آرَد. اگر چرخ با وی گُشنی کند، بَهله آرَد از خایه. و فی الجمله مُرغی وفادار است که صید گیرد و باز آوَرَد.
شنیدم که سلطان مسعود نزدیک بِهستون بود، تَذَروی بدید. گفت «کاشکی بازی بودی تا این تَذَرو را بگرفتی!»
از تقدیر آفریدگار، بازی درآمد و بر دست وی نشست. آن باز را گرامی داشتی.
روزی، به شکار رفت. باز را با خود ببُرد بادی عظیم برآمد. باز آواره شد. سلطان بازگردید – دلتنگ.
بعد از سه روز، سلطان بر در سراپرده بود. باز از بالا درآمد و بر دستِ سلطان نشست. مقصود آن است که اهتدا دارد و زیرکی و چابکی و وفاداری‌.
و هرچند که سپیدتر بُوَد، نیکوتر بُوَد و هنر وِی به سرگین بدانند: چندان که دورتر بیندازد، قیمت وی بیشتر بود. }(کتاب عجایب نامه محمود همدانی صص ۲۷۸ و ۲۷۹ )

پ ن: این حکایت بدین خاطر نقل شد تا حضور شهباز سپید در منطقه بیستون کرمانشاه نشان داده شود. سلطان یاد شده هم احتمالا یا سلطان مسعود غزنوی بوده یا سلطان مسعود سلجوقی!

🔷{باز از همه جوارح متکبر باشد و خلق او نیک باشد و به زمین ترکستان (دشت های اوراسیا) باشد و گویند باز الا ماده نبود و نر از نوع دیگر باشد یا زغن باشد یا شاهین یا غیر آن و از برای این معنی باز را اشکال مختلف باشد و خوب تر باز آن بود که فراز وی غالب باشد. و فربه تر بود و نیکو صورت تر و دلیرتر. آسان بود او را رام کردن.
و در اخبار هارون الرشید از وی آورده اند
که یک روز بازی اشهب (که سپیدی آن بر سیاهی غالب باشد) را رها کرد. باز در هوا رفته و ناپدید شد. از وی نومید شدند. بعد از زمانی از هوا در افتاد بر چیزی متشبث بر شکل ماهی یا ماری. رشید بفرمود با دانشمندان را جمع کردند که پرسید هیچ شما را معلوم هست که در هوا سکان باشند؟
مقاتل :گفت یا امیرالمؤمنین! از جد تو عبدالله عباس روایت کنند که هوا معمور است به خلق بسیار از آن بر شکل حیات حیوانی هست او را پر باشد و او را باز اشهب 👈عدو باشد. رشید بفرمود تا طشتی بیاوردند و آن را در آن جا نهادند حیوانی بدان صفت بود. بفرمود تا مقاتل را جایزه دادند. }(کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات قزوینی به کوشش یوسف بیگ باباپور و مسعود غلامیه ص ۶۱۳)

پ ن : این حکایت بدین خاطر نقل شد که ماجرای شکار مار پردار توسط باز اشهب، مشابه همان چیزی است که در نسک بندهش نقل شده است. اینکه چنین حکایتی واقعا از ابن عباس نقل شده باشد به نظر محل تردید است. بنده چیزی نیافتم. البته شاید کوتاهی از بنده باشد‌.

🔶 اما توجه به اینهمانی وارغنَ اوستایی با شهباز سپید در کلام های یارسان، مطلبی نیست که تنها نظر بنده باشد. پیش از فقیر، جناب طیب طاهری محقق آیین یاری نیز در کتاب خویش تاریخ و فلسفه سرانجام بدان اشاره نموده اند. به فقرات زیر توجه نمایید : 👇

{آخرین مقام و منصب یعنی هفتمین و عالی ترین مرحله تشرف برای یک سالک میترانی مقام پتر یا پدر و پدر پدران بود که همین لقب را عیسویان همچون سایر مراسم میترانی از میترائیسم اقتباس کردند که این مقام در آیین میترانی مقام پتر یا پدر با نسبت عقاب نشان داده شده است، این امر یعنی پرستش عقاب از روزگاران بسیار کهن در بین النهرین رواج داشته به طوری که نقل است داریوش هخامنشی عقاب و شیر را می پرستید که عقاب شاه پرندگان و شیر سلطان جانوران است. در بینش یاری نیز این مهم به شکلی زیبا نمود پیدا کرده است به این صورت که جلوۀ اعظم حقیقت و یا قدرت مطلق توسط شاهباز یا همان عقاب نمودار میگردد و در جای جای کتاب سرانجام به آن اشاره شده است و در فرهنگ ایران باستان فره است که از جمشید به صورت مرغ وارغن جدا میگردد و ارغن نام دیگری از مرغ سئن است که نمودی از عقاب می باشد و وقتی به کسی روی می آورد او را به شهریاری و قدرت می رساند، همانگونه که فریدون فر شهریاری را از وارغن میگیرد. در اوستا وارغن شهریار مرغان است که در شاهنامه سیمرغ میباشد در بینش یارسان عقاب یا شاهباز نمودار حضرت حق و نهایت کمال است.
قه له م می فرماید:
نییه ت په ی کامین حاسلا ئه رجو
وه شیاره زیگم شابازمان مه یو

یا کاکا ردا در بند ۱۵۹ از کلام دوره شاه خوشین می فرماید:

نه و شه قه ی شه هبال شه هباز سفید بروز کردش زات نه دانه ی ئومید }

 

منبع: کانال سلطان نصیر

این مطلب را نیز بخوانید

گور پدر همه چیز

نظر دکتر سید احمدرضا قائم مقامی استاد فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه تهران در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *