جهانی پس از حمله روسیه به اوکراین تغییر خواهد کرد…
در طول چند ماه گذشته مطالب بسیاری در مورد بحران در شرق اروپا نوشته و فکر کنم هنوز هم جا برای نوشتن داشته باشد. بازی بسیار پیچیده و در عین حال سادهای که این روزها در اوکراین غربیها با روسیه مواجه هستند بیانگر و معرف جهانی جدید است که شناخت آن از بدیهیترین مسائل و موارد هر نگرش و تحلیل سیاسی است. جهانی که به ما میگوید ابرقدرتی امریکا و نفوذ کلام اروپا در حوزه اثرگذاری بر راهبردهای کلی جهان به پایان رسیده و ما شاهده شروع یک آینده جدید هستیم.
جهان تکقطبی که امریکا پس از فروپاشی شوروی سابق آن را کلید زد، دوباره در همان منطقه در حال محک خوردن است. روزگاری امریکاییها به عنوان سردمدار لیبرال دمکراسی و اقتصاد بازار آزاد آن اندازه ثروت، قدرت و نفوذ داشتند که بتوانند دنیا را مجذوب و متحیر خود کنند، اما همین ثروت و قدرت که در دهه آخر قرن گذشته انباشته شده بود، در نهایت آنها را چنان به خود غرّه کرد که باعث اضمحلال و شکست تدریجی آنها شد. ایده جهان تکقطبی و ایجاد جهان امپراتوری نئولیبرالیسم بر پایه اندیشه باطل برخورد تمدنها هزینهزا بود.
واقعیت این است که از فردای سقوط شوروی، امریکا که یکی از بزرگترین بودجههای نظامی جهان را در اختیار داشت حضور فیزیکی خود در جهان را گسترش داد. پنج فرماندهی برای سلطه بر جهان ایجاد شد، سپاه تفنگداران دریایی به عنوان نوک پیکان عملکننده گسترش یافت، شرکتهای کوچک امریکایی با هم متحد شده و کمپانیهای بزرگ اسلحه سازی را شکل دادند، سازمان سیا که تجربه شگرفی در سرنگونی حکومتها و برآوردن دست نشاندهها داشت در سراسر کره خاکی ایستگاههای متعددی ایجاد کرد و سفارتخانههای امریکا نقطه اتصال همه چیز شدند…
در واقع، پس از سقوط دیوار برلین و فروپاشی بلوک شرق جنگهای بیپایان امریکا در گوشه کنار جهان شروع شد و سران کاخ سفید که خود را در جایگاه پلیس جهانی میدیدند، برای شکل دهی به نظم مدنظر خود اقدام کردند. کار به جایی رسید که در ابتدای هزاره جدید حتی سران مسکو هم حاضر بودند به عنوان عضوی از ناتو باشند و این را پوتین همان زمان در گفتوگویی مورد تاکید قرار داده بود که روسیه هم بدش نمیآید عضوی از ناتو باشد! پول و قدرت باعث شد تا امریکا بیمحابا لشکرکشی کند و به قولی قلب جهان در غرب آسیا را کنترل کند!!
همه میدانند که افول امریکا از همین زمان شروع شد، بسیاری از کشورها از نوع رفتار امریکا ترسیدند و ساز مخالف را کوک کردند و برخلاف انتظار سران کاخ سفید حاضر به همراهی با این کشور در اشغال عراق نشدند. افغانستان و عراق باتلاقی شد که بخش بزرگی از ثروت و اراده امریکاییها را بلعید و آنها متوجه شدند اشغال همه جهان به این سادگی امکانپذیر نیست. آنهایی که ترسیده بودند و عاقبتنگری خوبی داشتند مدام بند به پای امریکاییها کرده و اجازه نفس کشیدن به آنها را نمیدادند.
برخورد تمدنها در غرب آسیا به بدترین شکل ممکن روی داد، برخوردی خونین که نتایج ویرانگر آن هنوز هم در جهان وجود دارد و بال پرواز امریکاییها را سوزاند، بلایی بر سر اندیشه جهان امپراتوری امریکا درآورد که هیچ رئیس جمهوری در کاخ سفید جرات بر زبان راندن لشکرکشی نظامی را ندارد. بیپولی و کسری باعث بروز بحران سال ۲۰۰۸ شد، بحرانی که نقطه آغاز یک ورشکستگی بزرگ در غرب و به صورت کلی همه اقتصادهایی است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با امریکا در ارتباط هستند و حالا در حال نزدیک شدن به نقطه اوج خودش است.
فروپاشی شوروی هر چند به امریکاییها فرصت داد تا لشکرکشیهای بزرگی کرده و تفکر استعمار مدرن خود را به رخ بکشند، اما پشت آن فروپاشی خود این کشور را هم در پی داشت. اگر بیپولی و کسری به دلیل هزینههای نظامی باعث ورشکستگی شوروی شد، همین بلا در حال حاضر بر سر امریکا هم در میآید و این کشور جنگافروزی در افغانستان و عراق، به اعتراف مقامات بلندپایه این کشور بیش از ۷ هزار میلیارد دلار به صورت مستقیم فقط در غرب آسیا هزینه شد!
پولی که در سالهای اول قرن جدید از جیب مالیات دهندگان امریکایی رفت، آبی بود که هیچ وقت به جوی بازنگشت، حتی حکومت دلار، چاپ بیحد و حصر پول هم راه برونرفت مناسبی نبود. همان بلایی که غربیها بر سر شوروی درآوردند حالا بر سر خودشان درآمده بود، تلاشهای اوباما برای عبور از این بحران در سطح جهانی بحران را به داخل مردم امریکا برد و خروجی آن هم ظهور ترامپ بود. آنچه روی داد شروع یک مرحله جدید در عرصه سیاسی و اجتماعی امریکا بود که در انتخابات سال گذشته و اشغال کنگره فقط نمایی از آن دیده شد.
در شرق اروپا، امریکا در حال آخرین زورآزمایی خارجی خود است. توانی برای جنگیدن نیست، پولی برای خرج کردن نیست و به همین دلیل در طول چند هفته گذشته کمک ۲٫۷ میلیارد دلاری امریکا به اوکراین هزار بار در رسانهها بزرگنمایی شده است، بایدن فقط یک حربه دارد و شاید او را باید در میان روسای جمهور امریکا در طول چند دهه گذشته کمشانسترین رئیسجمهوری بدانیم که فقط چند گزینه محدود برای تامین به قول معروف منافع ملی امریکا در دست دارد، گزینههایی که به کار بردن هر کدامشان باز هم هزینهزا است.
با نگاهی به مواضع مقامات امریکایی و اروپایی به خوبی میتوان محدودیت آنها در اعمال فشار بر علیه روسیه را دید، آنها در حالی از تحریمهای گسترده میگویند که میدانند این تحریمها به سادگی میسر نیست و در اروپا مخالفانی به شدت جدی و اساسی دارد. به همین دلیل جو بایدن در تازهترین موضعگیری خود گفته است که اگر روسیه به اوکراین حمله کند، شخص ولادیمیر پوتین تحریم خواهد شد و این اوج بدبختی رئیس جمهور امریکا را میرساند و نشان میدهد در اردوگاه به ظاهر منسجم آنها در ناتو اختلافات شدیدی وجود دارد.
تحریم روسیه مانند تحریم ایران یا کره شمالی، سوریه یا ونزوئلا، یمن یا حزبالله لبنان نیست. روسیه شاهرگ حیاتی بسیای از کشورهای اروپایی است و سران مسکو به شکل هوشمندانهای در طول سالهای گذشته بازار خود را در اختیار برخی از کشورهای اروپایی قرار داده و آنها اگر بازار روسیه را از دست بدهند، با بیکاری و کاهش درآمد مواجه میشوند. همه چیز گاز روسیه نیست که قرار است با سفر روز دوشنبه امیر قطر به واشنگتن در مورد آن صحبت شود، روسیه خریدار بزرگ محصولات کشاورزی بسیاری از کشورهای اروپایی است.
تصرف کریمه و نوع واکنش کشورهای اروپایی قدرت این کشورها را مشخص کرد و این سنگ محکی بود تا امروز بازار دهها میلیارد دلاری محصولات کشاورزی روسیه در قرق کشاورزان یونانی، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و حتی برخی از کشورهای حوزه دریای سیاه و بالکان مانند رومانی، بلغارستان، مجارستان و کرواسی باشد. تحریم روسیه یعنی تحریم همه این کشورها و به همین دلیل آنها به صورت واضح از اقدامات امریکا و انگلیس علیه روسیه در اوکراین حمایت نمیکنند، هر چند به صورت علنی هم چیزی در مخالفت نمیگویند.
همانگونه که در بالا آمد، آنچه در شرق اروپا در حال روی دادن است سرنوشتساز است و این را سران کاخ سفید به خوبی میدانند. حتی رئیسجمهور علیل امریکا هم در تازهترین موضعگیری خود گفته است: «اگر روسیه حمله کند، این بزرگترین تهاجم پس از جنگ جهانی دوم خواهد بود و جهان را تغییر خواهد داد.» پس موضوع ساده نیست، امریکا توان لازم برای اثرگذاری بیش از پیش بر روسیه را ندارد، پوتین هم در طول هفت سال گذشته دندانهای غرب را شمرده و میزان گاز گرفتن آنها را به خوبی میداند.
اگر روسها به اوکراین حمله کنند (که هیچکس نمیتواند به سادگی پیشبینی کند) جهان تغییر خواهد کرد اما این تغییر به چه شکل خواهد بود؟ بایدن در تحلیلها چه چیزی را دیده و چه موضوعی را مشاهده کرده که وحشتزده به هر شکل ممکن میخواهد مانع از این حمله شود؟ آیا واقعاً اگر روسها عزم حمله کردهاند میشود مقابل آنها ایستاد؟ تکلیف ایران ما چه خواهد شد؟ چه پیامدهایی برای ما دارد و ما باید در صورت وقوع چنین جنگی چه اقداماتی کرده و چه تصمیماتی بگیریم!! اینها سوالاتی است که نیاز به پاسخ دارد.
منبع: t.me/syriankhabar