ذوالقرنین قرآن کیست ۲۴

ذوالقرنین قرآن کیست ? ۲۴

{احادیث ذوالقرنین ۱۴}

(امیرالمؤمنین علی علیه السلام) فرمود: در این وقت ذوالقرنین سخت به گریه افتاد و گفت: ای خضر ! راست گفتی، بنابراین اساس، من دیگر به دنبال کشور گشایی نمی روم. سپس در میان همان تاریکی و ظلمات، تصمیم به بازگشت گرفت، هنگامی که با اصحاب خود باز می گشت در میان راه صدایی را از زیر سم اسبان خود شنیدند و گفتند: پادشاه این صدا از چیست ?
ذوالقرنین در جواب گفت: از آن (هر چه می خواهید) برگیرید که هر کس برگیرد پشیمان می شود و هر کسی هم از آن بر ندارد نیز پشیمان خواهد شد.
پس بعضی از آنان مقداری برداشتند و بعضی هم بر نداشتند و چون از تاریکی خارج شدند، دیدند زبرجد بوده است و آن هایی که بر نداشته بودند از برنداشتن پشیمان شدند و آن هایی هم که برداشته بودند از این که چرا بیشتر بر نداشته اند نیز پشیمان گشتند.
سپس ذوالقرنین به دومل الجندل بازگشت و در همان جا منزل او بود و در همان جا باقی ماند تا موقعی که خداوند او را قبض روح نمود.
و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم هر موقعی که این ماجرا را متذکّر و یادآور می شد می فرمود: خداوند برادرم ذوالقرنین را رحمت کند که در سیر و سلوک خود و در جستجوی آن چه دنبال می نمود، خطا کار نبود و به درجهٔ زهد و تقوی رسید، چون اگر در هنگام رفتن خود و قبل از رفتن به ظلمات به وادی زبرجد می رسید، هیچ چیز در آن جا باقی نمی گذاشت و همه را برای مردم جمع می کرد، اما چون در هنگام بازگشت به تقوی و زهد دست یافته بود، رغبتی به آن زبرجدها نشان نداد. (تفسیر عیّاشی) }

نکته ۱: در حدیث بیست و پنجم نیز نام ذوالقرنین عیاش است که پس از طوفان نوح زندگی می کرده است.

نکته ۲: دقت در این حدیث (۲۵) نشان می دهد که معصوم می فرماید خورشید (قرص خورشید) با زنجیر توسط فرشتگان به درون دریایی کشیده می شود. طبیعی است که چنین امری بسیار عجیب است و با موازین علوم ظاهری تطابق ندارد. در احادیثی که در حیطه کیهان شناسی و جهان آفرینش در مجامع روایی شیعه و حتی اهل سنت وجود دارد. احادیثی از این دست که با علوم ظاهری جدید تطابق ندارد کم نیستند. عده ای از علما نظیر علامه بزرگوار طباطبایی که خود عالم به علم هیئت قدیم بودند در تفسیر گرانسنگ المیزان سعی در چشم پوشی نسبت به چنین احادیثی دارند. چنانچه در تفسیر آیات ذوالقرنین، حدیثی با همین مضمون را که پیشتر از احتجاج مرحوم طبرسی نقل شد (حدیث ۴) را آوردند و سپس به نقد مطلب آن پرداختند که معصوم نگفته که خورشید در دریا غروب می نماید و خرق زمین می نماید بلکه معصوم می فرماید که بعضی دانشمندان چنین گفته اند. ایشان از راوی حدیث انتقاد می نماید که فهم خویش را وارد حدیث نموده است. (ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱۳ صفحه ۵۱۸) اشکالات علامه طباطبایی در نقد حدیث احتجاج کاملاً وارد است. اما باید پرسید که آیا ایشان این حدیث (۲۵) را که اکنون آوردیم و احادیثی از این دست را ندیده اند? مسلما دیده اند اما ایشان تعمداً سعی در چشم پوشی نسبت به چنین احادیثی دارند. در جاهایی از تفسیر گرانسنگ خویش نیز بعضاً احادیث اینچنینی را نقل نموده اند و آن را فاقد سند صحیح دانسته اند و یا حتی از اسرائیلیات به شمار آورده اند. البته باید توجه داشت که علامه بزرگوار طباطبایی، تفسیر گرانسنگ خویش را به عنوان یک تفسیر رسمی به زبان عربی برای حوزویان نوشتند تا در شرایطی که افکار کمونیستی شرقی و ماتریالیستی غربی در جهان اسلام رخنه نموده بود. فضلای حوزه بتوانند با مطالعه نظرات ایشان پاسخ شبهات وارده را به قرآن مجید و عزیز بدهند. شاید در چنین شرایطی چشم پوشی از بعضی احادیث کیهان شناسی که در آثار حدیثی شیعه وجود دارد لازم بوده باشد. زیرا تأیید چنین احادیثی در یک کار رسمی نظیر تفسیر المیزان آن هم در شرایط آن روزگار می توانسته بهانه لازم را برای تمسخر مذهب حقه تشیع به دشمنان اسلام بدهد. چنانچه ما امروزه می بینیم نقل بعضی احادیث بر بالای منابر که مضمونش درست می باشد. بهانه ای برای ساختن کلیپ های تمسخر آمیز توسط کفار می شود و متاسفانه بعضاً می بینیم که مومنینی که آگاهی کامل نسبت به معارف اسلامی و حدیثی ندارند نیز در تمسخر این احادیث با کفار زمانه ما هم صدا می شوند. اینجا ممکن است پرسشی پیش بیاید که چون کفار ممکن است ما را مسخره نمایند آیا ما باید از معارف قرآنی و حدیثی خویش که ممکن است با بینش مادی و ظاهری امروزی منطبق نباشد دست برداریم? پاسخ روشن است خیر نباید دست بکشیم. امّا باید اجازه دهیم که جریان های مختلفی در برخورد با چنین احادیثی وجود داشته باشند. جریانی سعی کند که نگاه امروزی از معارف الهی داشته باشد و نسبت به این احادیث چشم پوشی نماید. و جریانی دیگر نیز این احادیث را منبع استخراج معارف الهی قرار دهند.

ادامه دارد ….

منبع:https://eitaa.com/soltannasir

این مطلب را نیز بخوانید

کمربند حضرت سلیمان ۳

     {شواهدی بر نوشته های پیشین ۴}          { کمربند حضرت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *