ذوالقرنین قرآن کیست ? ۵۵

ذوالقرنین قرآن کیست ? ۵۵

{ نگاهی به اساطیر میان رودان و ارتباط آن با صور فلکی در آسمان شب ۱۶}

{ انکی و نین خورسگ: اسطوره ای آسمانی ۱۰}

جالب این است که علامه طباطبائی در تفسیر گرانسنگ خویش المیزان با وجودی که مربوط به سالها پیش است کاملا به طبقه بندی موجوداتی که به عنوان خدایان پرستیده می شده اند. اشراف داشته اند. ایشان عده ای از خدایان دروغین مردمان باستان را جن و عده ای را فرشته و گروه دیگر را قدیسان انسانی می دانند و در جایی دیگر به کیش ستاره پرستی مشرکین نیز اشاره می نمایند. هر چند که فقیر در بعضی جاها با علامه بزرگوار طباطبایی اختلافاتی دارم اما نبوغ حضرتش را تحسین می نمایم و انصافاً بسیاری از نظرات ایشان در آن دوره با آن امکانات محدود از نظرات بسیاری از فضلای فعلی حوزه جلوتر بود. باید بدین نکته مهم توجه داشت که نظرات علامه طباطبایی تنها با اکتفا به منابع اسلامی اعم از تفسیر و حدیث و کتب تاریخی دوره اسلامی است. و دورانی که علامه طباطبایی زندگی می نمودند ما به اندازه امروز منبع به زبان فارسی دربارهٔ تاریخ و دین ملل باستان و اسطوره هایشان در اختیار نداشتیم. هر چند که هنوزم منابع به زبان فارسی در این زمینه نسبت به زبان های غربی اندک است. اما قابل مقایسه با دوران علامه طباطبایی نمی باشد.
حال به تفسیر علامه طباطبایی بر آیات ۴۰ و ۴۱ سورهٔ مبارکهٔ سبأ 👈 {وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلَائِکَهِ أَهَؤُلَاءِ إِیَّاکُمْ کَانُوا یَعْبُدُونَ ﴿۴۰﴾قَالُوا سُبْحَانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ ﴿۴۱﴾=و [یاد کن] روزى را که همه آنان را محشور مى ‏کند آنگاه به فرشتگان مى‏ فرماید آیا اینها بودند که شما را مى ‏پرستیدند (۴۰)مى‏ گویند منزهى تو سرپرست ما تویى نه آنها بلکه جنیان را مى ‏پرستیدند بیشترشان به آنها اعتقاد داشتند (۴۱)}
توجه فرمایید: 👇

{«وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلَائِکَهِ أَهَؤُلَاءِ إِیَّاکُمْ کَانُوا یَعْبُدُونَ»

مراد از «هُم جمیعاً» _به شهادت سیاق_ عابدها و معبودهایند، و یا به عبارت دیگر بت ها و بت پرستاند. و در جملهٔ «ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلَائِکَهِ أَهَؤُلَاءِ إِیَّاکُمْ کَانُوا یَعْبُدُونَ» که خدای تعالی سؤال می کند، منظور سؤال از اصل فرشته پرستی نیست، و از ملائکه نمی پرسد، که آیا بت پرستان شما را پرستش می کردند یا نه؛ چون اگر سؤال این بود. دیگر معنا نداشت ملائکه آن را انکار کنند، بگویند: « سُبْحَانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنَا…»، چون در اینکه مشرکین 👈ملائکه را می پرستند هیچ حرفی نیست، بلکه مراد، سؤال از رضایت ملائکه است، که آیا شما به پرستش مشرکین. و خضوع عبادتی ایشان در برابر شما راضی بودید، یا خیر?
همانطور که در آیهٔ: «أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ» ازحضرت مسیح (علیه السلام) نمی پرسد که آیا تو چنین دستوری داده ای ? چون هر چند ظاهر عبارت همین معنا را می رساند، اما می دانیم که منظور این نیست، چون خدای تعالی می داند که مسیح (علیه السلام) چنین دستوری نمی دهد، بلکه مراد این است که آیا تو راضی بودی که امتت تو را به عنوان خدای دوم بپرستند? خواهی گفت: این را هم خدا می دانست که نه ملائکه به شرک مشرکین راضی بودند، و نه مسیح (علیه السلام) به شرک نصاری، در جواب می گوییم: بله درست است، که خدا این را هم می دانست، اما منظور از این عبارت این است که به هر دو طایفه بفهماند که امیدی که به شفاعت ملائکه و شفاعت حضرت مسیح (علیه السلام) داشتند، بی جا بوده، و برای همیشه از این شفاعت ناامید باشند، و هر چه در دنیا به این منظور عبادت کردند، همه هدر رفته، و بی فایده است.

«قَالُوا سُبْحَانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ»

ملائکه در پاسخی که به سؤال خدای تعالی داده اند تمامی مراسم ادب را رعایت کرده اند، نخست او را به طور مطلق و بدون قید و شرط منزه از این دانسته اند که کسی غیر از او سزاوار پرستش باشد، دوم اینکه رضایت خود را از اینکه معبود مشرکین واقع شوند، نفی نموده و عرضه داشته اند که: ما به چنین خطایی راضی نبوده ایم، سوم اینکه همین معنا را صریح نگفته اند، و نخواسته اند که حتی چنین خطایی را به زبان بیاورند، نگفتند: ما به عبادت آنان راضی نبودیم، و اصلاً نامی از عبادت آنها نبردند، تا مقام تخاطب و گفتگوی با خدای را به مطلبی که گوش خراش باشد آلوده نکرده باشند، نه با تصور آن، و نه با تصدیقش.}

این مطلب را نیز بخوانید

کمربند حضرت سلیمان ۳

     {شواهدی بر نوشته های پیشین ۴}          { کمربند حضرت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *