ذوالقرنین قرآن کیست ? ۵۷
{نگاهی به اساطیر میان رودان و ارتباط آن با صور فلکی در آسمان شب ۱۸}
{انکی و نین خورسگ: اسطوره ای آسمانی ۱۲}
اما در آیه ۲۶ سورهٔ مبارکه انبیاء به وجود گروهی دیگری از موجودات که کارگزاران حق تبارک تعالی هستند و به اشتباه به عنوان فرزندان خداوند یکتا شناخته می شدند اشاره شده است. اکثر مفسرین این دسته از موجودات را فرشتگان می دانند. در نتیجه تمام موجوداتی که در نزد مشرکین به عنوان فرزندان خداوند شناخته می شدند. از گروه جنیان نبوده اند.
به آیات ۲۵ الی ۲۷ سورهٔ مبارکهٔ انبیا توجه نمایید : 👇
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ﴿۲۵﴾وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ 👈عبَادٌ مُکْرَمُونَ ﴿۲۶﴾لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴿۲۷}= و پیش از تو هیچ پیامبرى نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که خدایى جز من نیست پس مرا بپرستید (۲۵)و گفتند [خداى] رحمان فرزندى اختیار کرده منزه است او بلکه [فرشتگان] بندگانى ارجمندند (۲۶)که در سخن بر او پیشى نمى گیرند و خود به دستور او کار مى کنند (۲۷) } (سورهٔ مبارکه انبیا)
حال به تفسیر علامه طباطبایی بر آیات ۲۶ و ۲۷ سورهٔ مبارکه انبیاء توجه فرمایید : 👇
{ «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ».
از ظاهر سیاق بر می آید که این جمله حکایت کلام بت پرستان است که می گفتند، ملائکه فرزندان خدا هستند، و به همین جهت مراد از «عباد مکرمین» نیز ملائکه است، و خدای تعالی با جملهٔ «سُبْحَانَهُ» خود را منزه از فرزند داشتن کرده، بعد با اضراب حال ملائکه را بیان کرده که بندگانی مکرمّند، و چون جملهٔ «لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ…» در آیه بعدی بیان کمال عبودیت ملائکه، از حیث آثار، و صفای آن از حیث خواص است، و نیز چون قبلاً آنان را عباد نامید، در نتیجه مراد از اکرام ملائکه، اکرامشان به خاطر همان عبودیت بوده نه به غیر آن؛ بنابراین برگشت معنا به این می شود که ملائکه بندگانی هستند دارندهٔ حقیقت معنای بندگی، دلیلش هم این است که آثار عبودیت کامل ار عبودیتشان مشاهده می شود، و آن این است که هرگز در سخن از خدا سبقت نمی گیرند. پس مراد از اینکه ملائکه را عباد خواند، با اینکه تمامی موجودات دارای شعور، همه عباد و بندگانند، خواست به آنان بفهماند که عبودیتی که دارند خدا به ایشان کرامت کرده، و این موهبت، عطیه ای است الهی، پس خود را جز بنده نمی بینند، و این نظیر مخلص (به کسر لام) برای خدا است، که وقتی کسی چنین شد، خدا هم در مقابل، او را مخلّص (به فتح لام) برای خود قرار می دهد چیزی که هست فرق میان کرامت ملائکه و کرامت بشر_ هر چند که در هر دو موهبتی است_ این است که این موهبت را به بشر از راه اکتساب می دهند، ولی به ملائکه بدون اکتساب؛ (دقت فرمایید).
« لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»
وقتی گفته می شود: فلانی در سخن از فلانی پیشی نمی گیرد، معنایش این است که قبل از اینکه او دربارهٔ چیزی سخنی بگوید، این دربارهٔ آن هیچ حرفی نمی زند، پس این هر چه می گوید پیرو گفته های او است، که چه بسا از همین معنا به طور کنایه تعبیر می کنند به اینکه اراده اش تابع اراده او است؛ و در جملهٔ « وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» ظرف «بِأَمْرِهِ» متعلق است به جمله «یَعْمَلُونَ» و اگر از متعلق خود جلو افتاده برای افاده حصر است، تا برساند تنها به امر او عمل می کنند نه بدون امر او، البته انحصاریه این معنا است نه اینکه بخواهد عمل به دستور خدا را نفی کند، پس فعل ملائکه تابع امر و اراده او است، همچنانکه گفتار ملائکه هم تابع قول خدا است، پس ملائکه، هم از جهت فعل و هم از جهت قول، تابع ارادهٔ خدا هستند.
و به عبارتی دیگر اراده و عمل ملائکه تابع ارادهٔ او است، چون منظور از «قول» در آیهٔ شریفه همان اراده خدای تعالی است، پس ملائکه نمی خواهند مگر آنچه را که او می خواهد، و نمی کنند مگر آنچه را که او نمی خواهد (می خواهد) و این کمال بندگی را می رساند، چون عبودیت عبد این اقتضا را دارد که اراده و عمل خود را ملک مولا بداند. این بود آنچه ظاهر آیه آن را افاده می کند، و البته در صورتی تمام است که مراد از امر، ضد و مقابل نهی باشد، آن وقت آیه می فهماند که ملائکه اصلاً معنای نهی را نمی دانند چون شناختن نهی، فرع امکان انجام عمل مورد نهی است، و ملائکه هیچ عملی را انجام نمی دهند مگر به امر خدا. }