{ شواهدی بر وجود جنیان اهل سنت ۱ }
بسم الله الرحمن الرحیم همانگونه که پیشتر اینجا نوشته ام ما نه تنها جنیان اهل سنت داریم بلکه جنیان سلفی مسلک نیز داریم :
جهت مطالعه مطلب علوم غریبه، اساتید، وادی جن کلیک کنید
در اینجا نوشتم که ما جنیان سلفی هم داریم که متعلق به رهبر جماعت فاروقی کراچی پاکستان می باشند. شاید خیلی خوانندگان ندانند اما ما هم صوفیان دیوبندی داریم که از نظر اعتقادی به سلفیان نزدیکند و هم صوفیان سلفی و شبه سلفی نیز داریم. شاید صوفی وهابی نداشته باشیم اما سلفی داریم. جنیان صدر اسلام که توسط رسول خدا و مولی علی بن ابی طالب و سلمان فارسی وارد جرگه مسلمین شده اند تا آنجا که بنده تحقیق نموده ام و یافته ام تقریبا جملگی شیعه می باشند اینکه گروهی از آنها از جرگه مسلمین خارج شده باشند یا به جرگه اهل سنت پیوسته باشند بعید نیست اما اگر اتفاق هم افتاده باشد هم بسیار جزیی است. اما جنیان مسلمان منحصر در دوره صدر اسلام و زمان رسول الله صلوات الله علیه نیستند. بلکه تعداد کثیری از طوایف آنها توسط پیران و مشایخ طریقت های مختلف صوفیه و گاه بعضی اولیای دیگر که ممکن است اهل طریقت نبوده باشند یا حتی امام زاده ها وارد جرگه مسلمین شده اند. بنابراین نه جنیان شیعه منحصر به صدر اسلام و زمان پیامبر هستند نه جنیان اهل سنت. برآوردهای بنده اینگونه است که در میان آن دسته از جنیانی که در روی زمین مادی ما در بُعد خویش ساکن هستند. اگر جنیان اهل سنت بیشتر از شیعه نباشند کمتر هم نیستند. هر چند نظر بنده این است که بیشتر از شیعه می باشند. پ ن: اینکه می نویسم روی زمین، پیشتر نوشته ام طبق نظر اساتید و بزرگان، جنیان (موجودات آتشی) ۵۳ نژاد هستند که به ۷۸۷ خاندان تقسیم می شوند ٣۵ نژاد روی زمین ما و ۱۸ نژاد در نقاط دیگر ساکن هستند. در مورد چند و چون نژادهای خارج از زمین مادی اطلاعات نسبتا اندک است. این را به تجربه خویش در دیده ها و شنیده هایم از طریقت های صوفیه اهل سنت اعم از نقشبندیه و قادریه و چشتیه و شاذلیه و تیجانیه و.. می گویم. داشتن مریدان جن و لشکر جنیان در بین طریقت های صوفیه معاصر بسیار مرسوم است. و آقایان علما و دوستدارانشان بالا بروند پایین بروند این وادی متعلق به اهل طریقت است. و اهل طریقت در این وادی در جهان اسلام حرف اول را می زنند. چنانچه در بخش علمی علوم غریبه آقایان علمای عامل حرف اول را می زنند. اساتید واقعی که در مجاز کمتر یافت می شوند خود می دانند که فقیر چه می گویم. اکنون به حکایاتی که در ادامه می آید توجه نمایید این حکایات از لابه لای کتب شرح حال صوفیه گلچین شده است. حکایتی از شیخ حسن قازانقایی برزنجی از مشایخ قادریه :
{حاج حیدر روایت کند از ملاصالح حافظ رحمه الله که گفت: یکسال در حضور مبارک حضرت پیر ما قدس الله تعالی سره العزیز (سید شیخ حسن قازانقایی برزنجی) عازم زیارت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بودیم و بطرف سامرا می رفتیم. نزدیک غروب در صحرایی بی آب و علف نزول کردیم. آن حضرت فرمودند شب را اینجا توقف کنیم عرض کردم : قربان در مشکها آب نداریم، فرمودند : خدا بزرگ است. سپس کف پای چپش را روی پای راستش گذاشت و صیحه یی سخت مهیب بکرد. اندکی از آن پس جمعی از اطفال عرب که هر کدام مشکی یا دو مشک آب بر دوش داشتند بسوی ما آمدند، و آب مشک ها را تماما بما دادند. ما از آن آب که کودکان آوردند برای آشامیدن و وضو و جز آن استفاده کردیم. از آن حضرت پرسیدم نه چشمه یی در این نزدیکی ها هست و نه دهی این آب را از کجا آوردند؟ فرمودند طایفه ای از جنیان مرید من اند و در کنار دجله و فرات سکونت دارند من آنها را صدا زدم و آنها نیز دانستند که ما آب نداریم و این آب را برای ما آوردند. }(کتاب منبع الانوار در مقامات و احوال سید شیخ حسن قازانقایی برزنجی مشهور به پیر قره چی وار ص ۱۹۶ )