زنی را می شناسم که در کودکی همیشه تصور می کرد, بیوه است.
سراپا سیاه می پوشید و توری بلند و سیاه بر سر می نهاد.
اطرافیانش تصور می کردند که بسیار باهوش و با نمک است.
تا اینکه کودک بزرگ شد و با مردی ازدواج کرد که از جان و دل او را دوست می داشت.
اما چندی نگذشت که همسرش از دنیا رفت و زن سالیان سال, لباس سیاه بر تن کرد و تور سیاه بر سر گذاشت.
تصور خودش, به صورت یک زن بیوه بر ذهن نا خودآگاهش اثر گذاشته بود و این تصویر سرانجام به مصیبت جانکاهی تبدیل شد و در زندگیش عینیت یافت.
تخیل وفکرخیال مثل قیچی ذهن است ,
این قیچی شبانه روز در حال بریدن تصاویر است.
آدمی در ذهن خود تصاویری را می بیند
و دیر یا زود در دنیای بیرون
با آفریده های ذهنش مواجه می شود
برچسب هاداستان خیال قیچی ذهن
این مطلب را نیز بخوانید
دستاورد بزرگ سیاست نصرالله
🔴 دستاورد بزرگ سیاست نصرالله دکتر وحید یامینپور در کانالش نوشته بود: حاج ابوالفضل رئیس …