هزار و یک شب – بخش بیست و سوم (نمایشی)
نویسنده: سمیرا عباسی شکوهی
کارگردان: میکائیل شهرستانی
قالب: نمایشی
دستهبندی: رمان و داستان
«هزار و یک شب» داستان دو شاهزاده برادر، به نامهای شهریار و شاه زمان است، . شاه زمان که شاهد خیانت همسرش بود ترک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر میشود اما در آنجا نیز متوجه خیانت همسر برتدرش می شود. شاه زمان ناامید شهریار را از ماجرا آگاه می کنند. شهریار به همراه شاه زمان سر به بیابان می گذارد و به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح در میآورد و بامداد دستور قتلش را میداد. تا اینکه وزیرش دیگر نمی تواند دختری را برای همسری شهریار بیابد. شهرزاد که پدر خود یعنی وزیر شهریار را مستاصل می بیند از او می خواهد تا او را به عقد شهریار دربیاورد چرا که راه چاره ی نجات خود و سایر دختران و همینطور شهریار را می داند در آن می بیند و و پدرش چنین می کند. شهرزاد در شب اول بعد از اینکه به عقد شهریار در آمد با گفتن قصه ی دیو و بازرگان و نا تمام گذاردن آن ، شهریار را مشتاق شنیدن نگاه می دارد و اینگونه از مرگ می رهد و هر شب تا سحر گاه این کار را انجام می دهد.
در این جلد «شهرزاد» بار دیگر داستانی بلند آغاز میکند و با گفتن حکایت «سندباد بحری» شب را در کنار همسرش شهریار به صبح میرساند.
منبع: book.iranseda.ir