{پریکانیان مادی و پریان ۱ }
امیدوارم خوانندگان گرامی مقاله محققانه جناب مهرداد ملکزاده را مطالعه نموده باشند. ایشان که از محققین به نام کشور در حوزه مادشناسی می باشند در مقاله خویش شواهد بسیاری را از کتب و مقالات تاریخی در مورد خاندان پریکانی _یکی از شش یا هفت قبیله مادها_ جمع نموده اند.
فقیر ضمن قدردانی از مقاله محققانه ایشان که جدا کاری بسیار ارزنده بود. یک اشکال کوچک به ایشان و البته یک اختلاف نظر در نشان دادن امکنه قوم پریکانی دارم.
اشکال فقیر به ایشان در نسبت دادن پری پرستی به قوم پریکانی است هر چند که این نسبت را ظاهرا ابتدا محققین انیرانی نظیر اومستد داده اند و سپس جناب سرکاراتی نیز چنین نسبت ناروایی را به قبیله پریکانی داده اند. نمی دانم چرا هر چه غربی ها گفته اند ما هم باید چشم و گوش بسته همان نظرات باطل را نقل و یا تلویحا بپذیریم. آیا برای نسبت دادن پری پرستی به قوم پریکانی دلیلی از کتب تاریخی و یا کتیبه ها داریم ؟! آیا می توانیم قرینه ای برای آن در دوره های بعدی بیابیم؟! یعنی اقوام دیگری را که پری پرست بوده اند را نام ببریم و با اینهمان پنداری آن قوم کذایی با پریکانیان بگوییم احتمالا پریکانی ها پری پرست بوده اند ؟!
پریکانی ها از قبایل ماد بوده اند در نتیجه بر آیین مادها بوده اند که آیین مغان بوده است. هر چند دانش ما از آیین مادها اندک است اما بنا به همان شواهد اندک ما می توانیم آیین مادها را آیین مزدیسنای کهن و غیر زرتشتی بدانیم یا می توانیم آنها را مهردین بنامیم چنانچه حکیم ابوالقاسم فردوسی دین مردمان کهن ایران را آیین مهر و عهد و پیمان می داند. البته شاید آیین کهنایران باستان پیش از برتری و رسمیت یافتن زرتشتیت نوعی آیین مغانه مزدایی کهن با شاخصه های مهردینی بوده است. یعنی میترا (ایزد نور و عهد و پیمان) اثری پررنگ تر از آیین زردشتی در آن می داشته است. این هم نظر عده ای از محققین غربی است که اعتقاد دارند که آیین مهری هرگز آنگونه که در غرب بوده در ایران وجود نداشته است. زیرا مدرک متقنی برای آن وجود ندارد که به نظر ما نادرست است. زیرا درست است که ما کتیبه یا نگاره ای برای استناد در دست نداریم. اما سنت مهردینی آنگونه که در میتراییسم رومی بوده است در ایران نیز با اختلافاتی وجود داشته و به نظر ما تا دوره ساسانی هم این سنت به صورت پنهانی در ایران زنده بوده است و مهمترین دلیل ما بر این مدعا وجود جریان فتوت و خاکساری و قلندری و حتی بخشی از میراث تصوف ماست که ما پیشتر هر چند به صورت ناقص اما بخشی از پیوندهای مناسک این طریقت ها را با آیین میترایی رومی به خوبی نشان دادیم و ان شاالله بتوانیم آن دروس را تکمیل کنیم حتی این پیوندها در ادیان ابراهیمی علی الخصوص دین یهود به صورت ویژه ای وجود دارد و حتی در قرآن نیز اشاراتی وجود دارد که فقیر اگر عمری باقی ماند آن را نیز نشان خواهم داد.
اما آیین مادها را اگر همان آیین مغان بدانیم در آن برای ایزدان مختلف یزش انجام می دادند. که این ایزدان در نظر مغان رب النوع و ربه النوع های قوای طبیعی نظیر آب و آتش و زمین و باد و سایر قوای فلکی و آسمانی بودند که هر کدام نقشی را در هستی از طرف هورمزد بر عهده داشتند.
نکته: فقیر در بخشی از تطابقات آیین های ایرانی با دین مبین اسلام، انطباق دو تن از فرشتگان احادیث و روایات اسلامی را با دو تن از ایزدان ایرانی نشان دادم. نخست فرشته کرکس شکلی که ترجائیل نام داشت و در روایت کوه قاف از وی یاد شده بود. وی با ایزد ونند ایرانی یا نسر واقع (کرکس نشسته) که گذرگاه های کوه البرز را حفظ می نمود منطبق بود و دوم ایزد سروش را با فرشته خروس مانند احادیث و راویات اسلامی منطبق نمودم. این مسئله نشان دهنده این است که همانگونه که در روایات اسلامی آمده درونمایه دین مجوس (آیین مغان) الهی بوده است و مجوسان نیز دارای نبی الهی بوده اند که به مرور دین آنان دچار انحرافاتی شده است و توحید در بین آنان رفته رفته کم رنگ شده و تنها یزش برای ایزدان در نزدشان باقی ماند. البته شاید در دوره تاریخی بسیار کهن که پیامبر مجوسیان می زیسته یزش برای ایزدان را_با فرض الهی بودن و فرشته بودن آنان_ با قید تبصره هایی بتوانیم بپذیریم. اما قدر مسلم این است که ما در آیین های ایران باستان که از کتیبه ها و متون پهلوی و تواریخ یونانی برای ما باقی مانده است. توحید و اندیشه های توحیدی را _در قیاس با توحید اسلامی_ بسیار کم رنگ می بینیم.
ادامه دارد …
منبع:eitaa.com/soltannasir