مسئولان خواب خواب…

«زندگی» با روزی ۱۵۰۰ تومان!

355683_777

به گزارش ایسنا، اگر از هرمزگان به سمت شرق بروی به شهرستان «بشاگرد» می‌رسی؛ نامی آشنا که سال‌هاست با عنوان «محرومیت» گره خورده است. در روستاهای بشاگرد کم‌ نیست تعداد کپرنشینانی که خیلی خوب یاد گرفته‌اند با فقر و نداری بسازند. فقر را هم کنار بگذاری، سایه خشکسالی و دورافتادگی دست از سر کپرنشینان «بشاگرد» برنمی‌دارد. کپرنشینان بشاگرد آب آشامیدنی ندارند و از کلیه‌درد می‌نالند. آن‌ها فقط باید از درد به خود بپیچند؛ چون نه چیزی برای فروش دارند و نه پولی برای درمان. هرچه هست، فقر، رنج و نداری است.

«زهرا» یکی از کپرنشینان بشاگرد
زهرا یکی از زنان کپرنشین بشاگرد است که مثل خیلی دیگر از زن‌های روستا در سن پایین ازدواج کرده و حالا شوهرش را از دست داده است. او با دست خالی مادر سه بچه است. شوهرش چهار سال پیش بر اثر مصرف بالای تریاک فوت کرد. او سواد خواندن و نوشتن ندارد و دچار کم‌خونی شدید و ضعف جسمی شده است.
زهرا از راه حصیربافی زندگی‌اش را می‌گذراند
زهرا مثل خیلی دیگر از زنان کپرنشین با حصیربافی خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد. فقر و نداری‌اش را به حصیرها می‌بافد و هر روز پینه‌های بیشتری ظرافت زنانه را از دست‌هایش می‌ربایند. هرچند که درآمد ناچیزی دارد و برای دو روز کار، تنها ۳ هزارتومان عایدش می‌شود! او و خیلی دیگر از زنان روستا برای کسب همین درآمد ناچیز، مجبورند ساعات زیادی را ازصبح تا غروب در کوه‌ها برای جمع‌آوری برگ‌های حصیربافی بگذرانند.
زهرا ساعت‌های طولانی به کوه می‌رود تا برگ حصیربافی جمع کند
کپرنشینان از داشتن حمام، دستشویی و هر امکانات دیگری که فکرش را بکنید، محروم‌اند. ماهی ریز خشک‌شده و کنسرو لوبیا غذای اصلی‌شان است. بیشتر زن‌ها، شوهرانشان را از دست داده‌اند و تنهای تنها بار زندگی را به دوش می‌کشند.

 

این مطلب را نیز بخوانید

چطور لقمه از گلوی‌مان براحتی پایین میره؟!

🔴 چطور لقمه از گلوی‌مان براحتی پایین میره؟! خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *