{خاک شناسی معنوی ۲}
نکته ۱: روح مرز خراسان در واقع همان موکل (نگهبان) یا ربه النوع زمین خراسان است که در برابر مارآمو مبلغ آیین مانوی ظاهر می شود.
نکته ۲: روح خراسان با اعمال نیایش مارآمو شاگرد مانی و خواندن کتاب گنج زندگان مجذوب می شود و اجازه عبور مارآمو را می دهد. این نکته ای بسیار تامل برانگیز است. انجام دادن بعضی اعمال یا حتی فدیه دادن به موجودات روحانی باعث موفقیت و پیشبرد اهداف زمینی یا معنوی ما انسان ها می شود. دشمنان بخوبی از قانون عالم این موجودات روحانی (در ملکوت سفلی) آگاهند و از آن در پیشبرد اهدافشان استفاده می نمایند. معمولا در مجامع مخفی افراد ریاضت کش و دارای نورانیت وجود دارند. اما اگر بالفرض در جایی وجود نداشته باشد و بخواهند هدفی را پیگیری نمایند که نیاز به چنین افرادی داشته باشند. از بین راهبان بودایی یا مرتاضین هندی یا حتی صوفیان مسلمان غریبه کار مزدور استخدام می نمایند.
نکته۳: در این حکایت یک نکته کلیدی دیگری نیز وجود دارد و آن این است که موفقیت مارآمو شاگرد مانی در جغرافیای خراسان در گرو پذیرش روح خراسان یا موکل و ربه النوع زمین این دیار است. ما از این حکایت می توانیم دریابیم که اگر یک دین در یک خاک توسعه می یابد و در خاکی دیگر نمی تواند گسترش بیابد علاوه بر دلایل ظاهری باید به دلایل معنوی و مسائل باطنی پیرامون آن خاک نیز توجه نماییم.
با ذکر دو مثال سعی می نمایم کمی مسئله را روشن تر نمایم.
مثال ۱: در قرون اولیه اسلامی که مذهب اهل سنت و جماعت در ایران غلبه داشت. مناطقی نظیر قم و ری و سبزوار و دیلم و الموت و …شیعه نشین بوده اند. شاید به غیر از مسائل ظاهری بتوانیم بگوییم که موکلین خاک این مناطق تشیع (یعنی اعتقاد به خدای یگانه و نبوت رسول الله ص و ولایت حضرت امیر ع و فرزندانش ) را از ابتدا پذیرفته بودند.
مثال ۲: دین اسلام با فتوحات حاکمان مسلمان و تبلیغ بازرگانان و عرفا و علمای بزرگ توانست در نقاط عمدتا غربی (پاکستان) و شرقی (بنگلادش) شبه قاره هند توسعه یابد. اما در نقاط شمالی و مرکزی و جنوبی شبه قاره نتوانست از نظر کثرت پیروان بر آیین هندو غلبه نماید. حال آنکه اسلام از نظر معارف توحیدی و عرفانی و فلسفی و احکام بر آیین هندو برتری دارد!
در نگاه اول شاید اینگونه به نظر بیاید که علت عدم گسترش اسلام تنها این باشد که من باب مثال موکلین این نواحی مانع از نفوذ اسلام در این نواحی شدند. بنده اینگونه فکر می کنم که این مسئله درست است اما با دخالت انسانی این مسئله اتفاق افتاده است! یعنی چه?
یعنی اینکه مناطق ذکر شده در جغرافیای شبه قاره محل تجمع انوار (عبادات و..) و نیروهای معنوی آیین هند بوده است. و بزرگان معنوی هند با کثرت افراد، مانع از نفوذ معنوی و گسترش اسلام در این نواحی شده اند البته در نهایت ذات خود موجودات نیز به نظر بنده موثر است.
🔷در مورد اویغورستان این مسئله را بگویم که انجمن های مخفی ترکیه ای و اویغوری برای موفقیت در باز کردن درب هفت شهر دیوان در آن ناحیت نیاز به باز کردن بعضی دروازه ها در ناحیه آذربایجان ایران دارند تا بتوانند بر آن ناحیه تاثیر بگذارند. اما دم بزرگان اولیا و علمای عامل غریبه در نواحی آذربایجان ایران فعلا مانع از رسیدن آنان به اهدافشان شده است. همچنین برای اولین بار در اینجا می گویم به امید اینکه شاید سربازان گمنام و مردم آذربایجان بدان توجه کنند. این انجمن ها برای موفقیت نیاز به یافتن داس و چند شی دیگری (شاید طلسمات و کتبی) دارند که در ناحیه روستای موئیل از توابع مشکینشهر استان اردبیل و جهنم دره خوی مدفون است و احتمالا در دوره چنگیز خان به ایران آورده شده است.
منبع: eitaa.com/soltannasir