تاریخ خزران از پیدایش تا انقراض و سلجوقیان

کتاب تاریخ خزران از پیدایش تا انقراض

نویسنده: د. م‌. دانلپ‌

مترجم: محسن‌ خادم‌

نوبت چاپ: ٢

تعداد صفحات:٢۴٠

نوع جلدسلفون

قطع: وزیری

سال نشر:١٣٩٩

نشر: ققنوس

قیمت: ۵۵۰۰۰ تومان

قابل تهیه از سایت انتشارات ققنوس و سایت ایران کتاب : 👇

لینک خرید

پ ن: این کتاب جزو منابع آرتور کُستلر در نوشتن کتاب خزران نیز بوده است. کتاب کُستلر با نام خزران توسط نشر خوارزمی و نام قبیله سیزدهم توسط نشر آلفا به فارسی ترجمه و راهی بازار کتاب شده است.
آن دسته از خوانندگانی که می خواهند در مورد تاریخ قوم خزر مطالعه و تحقیق نمایند. بهتر است ابتدا کتاب تاریخ خزران دانلپ را تهیه و مطالعه نمایند سپس کتاب خزران آرتور کُستلر (نسخه نشر خوارزمی) را مطالعه نمایند.

🔶این کتاب یک نقطه ضعف عجیب و بزرگ دارد و آن این است که مترجم فصل ششم کتاب را که به تفصیل در مورد رواج یهودیت در میان خزران اختصاص یافته بود را به بهانه واهی اینکه ممکن است خارج از حوصله خواننده باشد به سلیقه خویش خلاصه نموده است و این جدا عجیب است.

یکی از نکات مهمی که دانلپ در کتاب تاریخ خزران اشاره می نماید. ریشه یهودی و البته خزری سلجوقیان است. وی پس از نقل قول های مختلف در مورد اجداد سلاجقه دست بر روی اقوالی می گذارد که جد اعلای سلجوقیان را یکی از سرداران خاقان خزر می داند. سپس با نگاهی به اسامی تماما عبرانی پسران سلجوق، دست روی این مهم می گذارد که سلجوقیان بی شک نسبی یهودی یا به اصطلاح یهودی شده داشته اند. که بعدها به آیین اسلام می گروند.

{رابطه ظهور سلاجقه و زوال دولت خزریه _که نخستین بار کوتشرا مطرح کرد_ احتمالات در خور توجهی پدید می آورد و مسائل بیش تری را روشن می کند. زکی ولیدی به مطلبی از کتاب التفصیل الاتراک (درباره برتری ترکان) نوشته ابوالعلا ابن حسّول توجه می دهد؛ در آن جا گفته شده است که سرجوق یا سلجوق _که سلجوقیان ترک منسوب به وی اند_ شخصا به شاه خزرها حمله برد. این مطلب _همان گونه که زکی ولیدی توجه می دهد_ به وضوح احتمال وقوع جنگ میان غزها و خزرها را مطرح کند و توافق عمومی بر این است که سلجوق در اصل غز بوده اند. ابن حسّول در آغاز غلبه سلجوقیان از کارگزاران غزنوی در ری بود. کتاب وی را وزیر عمیدالملک احتمالا حدود ۴۳۷ هجری قمری به طغرل بیگ تقدیم کرد. از این روی احتمال نمی رود که نویسنده در باره حقایق مسلم مربوط به سلسله جدید بی طرف مانده باشد. بخش مورد اشاره زکی ولیدی از این قرار است: «در باره نسب سلطان (یعنی طغرل بیگ – که خدا پیروزش بدارد و بزرگ زادگی او همین دلیل کفایت می کند که این نسب مانند نسب دیگران به غلامی بی نام و نشان نمی رسد. از اجداد او یکی سرجوق [سلجوق] بود که با شمشیر به شاه خزران ضربه زد و با گرزی که در دست داشت، او را فرو کوفت تا اسبش از پای درآمد و خود به روی به زمین درافتاد. چنین عملی جز از نفسی پاک و روحی بلندتر از ستاره عیّوق (در صورت فلکی ارابه ران) بر نمی آید. از او [یعنی سلجوق یا «از آن» یعنی عملی که ذکر شد] سلطنت [آل سلجوق] آغاز شد و ادعای ایشان سرچشمه گرفت.»
در این جا اختصاصا تعریفی از غزنویان به میان می آید که نسب از غلامی سبکتکین نام داشتند، اما ابن حسول عمل بزرگ پدر را به سلجوق نسبت داده است. در روایت ابن اثیر نیز از صحنه ای سخن رفته است که در آن توقاق – پدر سلجوق – با «شاه ترکان مشهور به پَیغو» درگیر مبارزه است. محققا این شخص خاقان خزرها 👈نیست بلکه یبغوی غُز است پَیغو (یبغو) که لقب او را ابن فضلان ذکر کرده است. علاوه بر این، بار هبریوس روایتی از کتاب ملک نامه نقل می کند که طبق آن توقاق یکی از سران لشکر خاقان خزر بود و چون درگذشت، پسر کوچکش در دربار خاقان نگاهداری و تربیت شد. بعدها همسر خاقان (خاتون) از رفتار جسورانه وی با خاقان آزرده شد و سلجوق ناچار شد دربار را ترک کند. در تاریخ حلب ابن عدیم اظهار شده است که «امیر سلجوق بن دوقاق [توقاق] یکی از سران ترکان خزر بود.» می توان گفت 《دلیل ناشناخته ای》که بارتولد برای مهاجرت غزّ به رهبری سلجوق، ابتدا به پایین سیحون (سیر دریا) و سپس به منطقه بخارا ذکر می کند، گسستن نهایی سلجوق از خزرها بوده است.
پسران سلجوق 👈میکائیل، 👈یونس، 👈موسی و 👈اسرائیل نام داشتند، در حالی که نام داود در نسل بعدی (برادر طغرل بگ) پیدا شد. تصور شده است که نام های سلجوقیان نخست که برگرفته از کتاب مقدس است، نشان می دهد که این خانواده در اصل مسیحی بوده اند. احتمال این امر بسیار کم است، تا آنجا که به اسامی مربوط می شود، میکائیل و اسرائیل یا برابرهای آنها در قرون وسطی به صورت نام های یهودی به کار می رفته است و هنگامی که در میان مسلمانان یافت شود، به جرئت می توان گفت که اصلی بیگانه دارد. اما در هر حال اسرائیل نام مسیحی نیست. با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، به نظر می رسد وجود این نام ها فرع بر نفوذ مذهبی موجود در میان خانواده های برجسته غز در میان خزرهای حاکم است. 《خانه عبادت》که به قول قزوینی در میان غز وجود داشت، به احتمال زیاد کنیسه بوده است. از این قرار، در عین وجود دلایلی دال بر ارتباط سلجوقیان با خزرها در قرن دهم، روی هم رفته محققا خطاست که فرض کنیم اینان آنچه ظاهرا روس ها نتوانستند در سال ۹۶۵ انجام دهند، عملی کردند و فاتحان واقعی کشور خزر شدند. دست اندازی اصلی سلجوقیان ابتدا در جانب شرق به ماوراء النهر و ایران بود، بعدها متوجه غرب شدند. اگر علیه خزرها به پیروزی های بزرگ رسیده و به تعقیب آنها پرداخته بودند، گسترش قدرتشان در جهتی دیگر – یعنی غرب دریای خزر – انجام می گرفت. }

{این که سلجوقیان به سمت غرب نرفتند، بی تردید به این دلیل بود که در کنار ولگا قدرتی وجود داشت که می توانست مانع آنان شود و مسلما نشان می دهد که در اواخر قرن دهم دولت خزر همچنان بر جای بود. به این ترتیب بار دیگر می توانیم تایید کنیم که خزرها با حمله روسیه از میان نرفتند، اما همچنان از شناخت مسیر حوادثی که منجر به نابودی نهایی آنان شد، عاجزیم. همچنان که گفتیم، این نابودی قبل از حمله مغول در قرن سیزدهم صورت گرفته بود.} (کتاب تاریخ خزرها صفحات ۲۲۳ الی ۲۲۵)}

نکته ۱: خزران بر خلاف آنچه که عامه فکر می نمایند دارای مذاهب گوناگونی نظیر شمنیسم کهن تُرکی (تنگریسم) و یهودی و مسیحی و مانوی و _در دوران متاخر_ اسلام بوده اند. خزران از نظر نژادی یهودی نبودند و بعضی از سران و مردم خزری به دین یهودی گرویده بودند. نتیجتا سلاجقه نیز یهودی اصیل محسوب نمی شدند. بلکه به نظر می رسد که جد اعلای آنان در اثر خدمت به خاقان خزران به کیش یهودی در آمده باشد. بنابراین طبیعی است که فرزندان وی خیلی راحت می توانند به دین اسلام روی آورده باشند زیرا یهودیت با گوشت و خون آنان آمیخته نشده بود و احتمالا تعصبی نسبت به آن نداشته اند. شاهان سلجوقی بر حسب ظاهر مسلمان بوده اند و در راه ترویج اسلام کوشیده اند.

نکته ۲: اینجا اگر ما بخواهیم از نظریه توطئه پیروی نماییم و مسلمان شدن سلجوقیان را یک ترفند سیاسی و نقشه شوم بر علیه جهان اسلام بدانیم آنگاه باید بدنبال شواهدی در تاریخ سلجوقیان و رفتار و منش شاهان سلجوقی باشیم و ببینیم در دوران سلجوقیان چه ضربات مهلکی به جهان اسلام زده شده است؟ آیا می توانیم در رفتار و گفتار شاهان سلجوقی شواهدی پیدا کنیم که آنان در باطن همچنان یهودی بوده اند؟ مسلما چنین امری نیاز به تحقیقی وسیع و دامنه دار در تمامی منابع دسته اول تاریخ سلجوقیان دارد. بنابراین تا فردی نتواند چنین شواهدی را ارائه دهد باید مسلمان شدن سلجوقیان را یک امر عادی که در بستر تاریخ به شکل طبیعی رخ داده است تلقی نماییم.

نکته ۳: یکی از مسائل مهم در مورد خزران سرنوشت نامشخص آنان است. همانگونه که ملاحظه می نمایید دانلپ در کتاب خویش فرضیه نابودی خزران توسط روس ها و حتی سلاجقه را رد می نماید. اینجا سوال پیش می آید پس دقیقا خزران دچار چه سرنوشتی شدند؟! مگر ممکن است امپراتوری بزرگی به مانند خزران یک دفعه از صفحه تاریخ محو بشود؟ بدون شک یافتن پاسخ این سوال مهم همچون شاه کلیدی خواهد بود که قضایای بسیاری را روشن خواهد نمود. کُستلر در کتاب خزران سخن ابن حوقل (ص ۱۵۹ نشر خوارزمی) در مورد نابودی خزران توسط روس ها را نقل می نماید. اما با اینحال وی نیز به مانند دانلپ نظر ابن حوقل را نمی پذیرد. کُستلر در ادامه معتقد است که گروهی از خزران به اروپا کوچیدند و یهودیان اشکنازی اصلیت خزری دارند. نظر کُستلر در غرب با انتقادات بسیاری از سوی یهودیان راست گرای صهیونیست مواجه شده است. یکی از افرادی که با نظر وی بشدت مخالف بود برنارد لوئیس یهودی صهیونیست بوده است.
فارغ از اینکه نظر کُستلر تا چه میزان می تواند درست باشد. به نظر فقیر بعید است که خزریان همگی به اروپا کوچیده باشند مسلما بخش زیادی از آنان وارد امپراتوری اسلامی شدند. در سفرنامه ربی بنیامین تودلایی که در قرن دوازدهم میلادی (ششم هجری) نوشته شده است به کثرت جمعیت یهودیان ایران اشاره شده است که به نظر یا در میزان آن اغراق شده است. یا اینکه گروهی از اینان یهودیان خزری بودند که بصورت مخفی وارد ایران شده بودند؟!

نکته۴: در آثار به جای مانده از سلجوقیان نقش ستاره شش پر را بسیار مشاهده می نماییم. اما با اینحال نمی توان تنها به اکتفای این چنین آثاری سلجوقیان را باطنا یهودی بدانیم. همانگونه که گفته شد. چنین نظریه ای نیاز به شواهد بسیار بیشتری دارد.

دانلپ در فصل دوم کتاب خویش به فرضیه منشا اویغوری خزرها می پردازد. و خزران اولیه را گروهی از مردمان اویغور می داند که به سمت غرب (قفقاز) کوچیده اند.

نکته مهم : ما هم نظر دانلپ مبنی بر منشا اویغوری خزران را می پذیریم. اما مسلما بخش زیادی از مردمانی که ما بعدها آن ها را با عنوان خزریان می شناسیم اصالتا اویغور نبودند و اقوام گوناگونی که در منطقه قفقاز تحت تسلط خزریان اویغور زندگی می کردند نیز به مرور زمان جزو خزریان به حساب آمده اند. یعنی منشا اویغوری خزریان دلالت بر این ندارد که تمامی مردمان خزری در امپراتوری خزران اصالتا اویغور بوده اند. بلکه مسلما اقوام گوناگون ساکن در ناحیه قفقاز در دوران امپرتوری خزران به مرور جزو خزریان به حساب آمده اند.

می دانیم که آیین مانوی یک آیین گنوسی ثنوی محسوب می شده که در دوره ساسانیان میان اویغورها تبلیغ شده است. جالب است که این دوگانه گرایی گنوسی را ما در شیوه حکومت خزریان نیز مشاهده می نماییم.

به روایتی که آرتور کُستلر در کتاب خزران به نقل از سفرنامه ابن فضلان می آورد توجه نمایید: 👇

{روایت ابن فضلان، بدون مقدمه ای، از توصیف دربار روس به توصیف دربار 👈خزران منتقل می شود:
《اما پادشاه خزر که «خاقان» نام دارد فقط هر چهار ماه یک بار برای گردش بیرون می آید. او به نام خاقان بزرگ خوانده می شود و جانشین (خلیفه) او را《خاقان به》 می نامند. این شخص فرماندهی سپاهیان و امور ایشان را بعهده دارد و امور کشور را اداره می کند و ظاهر می شود و به جنگ می رود. پادشاهانی که در نزدیکی او هستند از وی اطاعت می کنند. او هر روز با فروتنی نزد 👈خاقان بزرگ می رود و اظهار تواضع و آرامش می کند و فقط با پای برهنه در حالی که یک تکه هیزم در دست دارد نزد او حاضر می شود. وقتی به او سلام می کند آن هیزم را در برابرش روشن می سازد. پس از فراغت از اشتغال هیزم روی تخت در طرف راست پادشاه می نشیند و مردی به نام کندرخاقان، پشت سر او و مرد دیگری نیز به نام جاوشینر، پشت سر او و مرد دیگری نیز به نام جاوشیفر پشت سر این شخص جای می گیرند.
رسم پادشاه بزرگ بر این است که بار عام نمیدهد و برای مردم نمی نشیند و با ایشان سخن نمی گوید. بجز کسانی که نام بردیم هیچ کس نزد او نمی رود. کار شهرستانها و حل وعقد امور و مجازاتها و اداره کشور به عهده خلیفه او
《خاقان به》 است. رسم است که چون پادشاه بزرگ بمیرد خانه بزرگی برایش می سازند. این خانه بیست اتاق دارد. در هر یک از اتاقهای این خانه برایش قبری می کنند و آنقدر سنگ را خرد می کنند تا مانند سرمه نرم شود و کف اتاق را با آن می پوشانند. سپس روی آن نوره می ریزند. در زیر ساختمان نهر آبی موجود است. این نهر بزرگ است و آب آن جریان دارد. قبر را بالای نهر قرار می دهند و می گویند: برای آنکه شیطان و انسان و کرم و حشرات به آن دسترسی نداشته باشند. وقتی پادشاه به خاک سپرده شد گردن کسانی را که او را دفن کرده اند می زنند. تا معلوم نشود قبر او در کدام یک از این‌ اتاقها واقع است. قبر او بهشت نامیده می شود و می گویند: به بهشت رفت. سپس همه اتاقها را با دیبای زربفت فرش می کنند. } (کتا۰ب خزران آرتور کُستلر نشر خوارزمی صفحات ۵۳ و ۵۴)

نکته: در این روایت خزران دو شاه داشتند یک شاه نادیدنی و دست نیافتنی که نمادی از خدای متعال نادیدنی در اندیشه گنوسیان است. و دیگری خاقان به است که نمادی از خدای خالق و مدبر جهان (دِمیورژ) در اندیشه گنوسیان است.

شما ادامه این روش گنوسی ثنوی گرایی را با یک تفاوت در حکومت هایی مانند سلطنت مشروط ملاحظه می نمایید که در آن شاه یا ملکه نماد خدای متعال است. و نخست وزیر نمادی از دمیورژ یا قوای مدبر در جامعه است. منتهی تفاوت در اینجاست که نخست وزیر در نظام سلطنت مشروط توسط نمایندگان مردم در مجلس انتخاب می شود. اما با اینحال قدرت خویش را به طور نمادین از شاه یا ملکه دریافت می نماید.

منبع:  eitaa.com/soltannasir

این مطلب را نیز بخوانید

کمربند حضرت سلیمان ۳

     {شواهدی بر نوشته های پیشین ۴}          { کمربند حضرت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *