دوستان تو این روز عید برای تمام شیعیان و به خصوص تمام مسلمانان و شیعیان میاینماری دعا کنید آهنگ ماعوفک یحیدره تو نقش و نگار دمایی تو مدار کهکشانهایی تو بر خلقت جهان اربا و امیر و مولایی دانلود کیفیت پایین دانلود کیفیت ۷۲۰
ادامه مطلب »شهیر نرم افزار (برنامه خرید و فروش ربوت)
برنامه حسابداری ربوت: خلاصه ای درباره برنامه: دمو دارد استفاده از دیتابیس SQL نصب ساده محیط کاربری ساده قابلیت شبکه کردن دارد پشتیبانی دارد آدرس :کردستان،قروه،ابتدای خیابان شریعتی ،ساختمان سینا،طبقه دوم، کدپستی:۱۸۶۵۵-۶۶۶۱۷ تلفن:۳۵۲۵۱۲۵۱ ۸۷ ۹۸+ سایت:shahirsoft.com شرکت تولید و توسعه نرم افزار های کاربردی شهیر با مجرب ترین کادر برنامه …
ادامه مطلب »شهید حاتمی چه شد؟
خانم دکتر روح افزا ( همسر شهید حاتمی، از شهدای دانشمند فضایی حادثه مکه ) ارزش آجر سعودی بیشتر از خون ۵۰۰ شهید ایرانی است؟ سال است که ما هنوز منتظریم تا ببینیم چه کسی در عربستان مقصر جرثقیل است و چه کسی حاجیان را در منا قتل عام کرد. …
ادامه مطلب »میانمار مظلوم
دولت مردان ما مرد هستند؟ اگر حکومت امام علی علیه السلام بود امام این رنج مسلمانان را بی پاسخ می گذاشت؟ یا یمن و میانمار و بحرین را تنها میگذاشت؟ یا به فکر پست و مقام و گذاشتن فرزندان خود در راس شرکتها ی دولتی بود؟ آیا اجازهمیدادید مرده مسلمان …
ادامه مطلب »شخصی که …
ماجرایی واقعی و بسیار مهم از شخصی که امام زمان عج الله را دید… یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت امام زمان را داشت. مدتها ریاضت کشید و کوشید ولی نشد. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف رو آورد، اما نتیجه نگرفت. روزی در یکی از این حالات معنوی به …
ادامه مطلب »حکایت دویست ساله ما
حکایت دویست ساله ما حدود ۱۶۰ سال پیش ملک التجار روسیه یک دست چای خوری برای امیر کبیر تحفه فرستاد. امیر اندیشید که آیا صنعت گران زبردست ایرانی می توانند نظیرش را بسازند؟ سالها بعد در ایام نوروز جمعی در باغ چهل ستون اصفهان به تفریح نشسته بودند در این …
ادامه مطلب »جانباز شیمیایی؟
یکی از جانبازان شیمیایی تعریف میکرد : وقتی از جبهه برا مرخصی برگشتم راننده آژانس از من کرایه دو برابر گرفت چون لباسهام خاکی بود و پول کارواش رو هم ازم گرفت یک روز هم داخل تاکسی تو اتوبان بخاطر بیماری شیمیایی حالت تهوع داشتم راننده نگه داشت تا کنار …
ادامه مطلب »خاطره ای زیبا
خاطره ای زیبا از یک پزشک متخصص اطفال من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم. سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛ کنار بانک دستفروشی بساط باطری ، ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است. آن …
ادامه مطلب »پادشاه یک ساله؟(+عالی)
مرد فقیری به شهری وارد شد، هنوز خورشید طلوع نکرده بود و دروازه شهر باز نشده بود. پشت در نشست و منتظر شد، ساعتی بعد در را باز کردند،تا خواست وارد شهر شود، جمعی او را گرفتند و دست بسته به کاخ پادشاهی بردند، هر چه التماس کرد که مگر …
ادامه مطلب »یک قدم
عارفی را پرسیدند از اینجا تا به نزد خدای منان چه مقدار راه است؟ فرمود: یک قدم گفتند: این یک قدم کدام است؟ فرمود: پا بگذار روی خودت…
ادامه مطلب »