بایگانی برچسب : داستان امید

امیدواری!!

روزی رندی خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند . حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از …

ادامه مطلب »

از گابریل گارسیا پرسیدند!؟

از گابریل گارسیا پرسیدند: اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟ گفت: ۹۹ صفحه رو خالی میذارم….صفحه ی آخر….سطر آخر می نویسم….. “یادت باشه دنیا گرده … هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی….” زندگی…. ساختنی ست… نه ماندنی…. بمان …

ادامه مطلب »