بایگانی برچسب : كلنگ ، قلم ، چكش

داستان کارگر مهندس نما؟؟

با نسیمِ خنک صبحگاهی صدای خروس از دور شنیده می شد. نانوا: چندتا نون می خوای آق مهندس؟ مهندس: یه دونه لطفا. مهندس با غرور دست در جیبِ شلوار خود کرد و ناگهان انبوهی از اسکناس های هزار تومانی که روی هم تا خورده بودند بیرون آورد ، سپس دسته …

ادامه مطلب »