چگونگی رها شدن آژی دهاک از دماوند۲

{چگونگی رها شدن آژی دهاک از دماوند۲}

ادامه نکته۲: و دولت وقت به وی ندهد حتی می توان اینگونه تاویل کرد که ممکن است جناب ملحد پُستی را در ساختار سیاسی کشور بخواهد تا بتواند از بیت المال نصیب خویش را بردارد به وی آن پُست را ندهند. ملحد پس از ناامیدی از دریافت پست به سوی کوه دماوند و محل بسته شدن آژی دهاک می رود. پس می توانیم نتیجه بگیریم وی یک فرد عادی نیست و اهل غریبه است زیرا وی مکان دربند بودن آژی دهاک را می داند و می تواند به آنجا پای بگذارد. ممکن است ملحد مورد نظر اصالتا دماوندی و یا اهل مکان های نزدیک به دماوند باشد و یا اگر طهرانی باشد به کوهنوردی و رفتن به دماوند و اطراف آن علاقه دارد.

نکته۳: به ۹ هزار سال در بند بودن آژی دهاک توجه نمایید. هرگاه این عدد درست باشد و بخواهیم بدان توجه نشان دهیم و دوره آزاد شدن آژی دهاک را همین قرن اخیر یعنی قرن ۲۱ میلادی بدانیم. آنگاه زمان در بند شدن آژی دهاک باید حدود هفت هزار سال پیش از میلاد مسیح باشد. و آنگاه دوران حکومت فریدون حدود ۶۵۰۰ پیش از میلاد پایان یافته است. با توجه به فاصله چند صدساله فریدون تا کی گشتاسپ، شاه هم دوره زرتشت، احتمالا بر طبق این داده ظهور زرتشت باید در هزاره ششم پیش از میلاد بوده باشد.

پ ن: احتمال دارد تمام این داده ها غلط باشد و زمان ۹ هزار ساله تنها به دلیل محاسبات هزاره ای مغان منجم ایرانی در متون پهلوی وارد شده باشد. منظور این است که فریدون احتمالا باید در حدود هزاره دوم پیش از میلاد می زیسته اما مغان ایرانی برای آنکه آن را با بینش هزاره ای خود هماهنگ کنند اینگونه نوشته باشند که وی در حدود ۹ هزار سال پیش می زیسته است. البته یک فرض بعید دیگر نیز می توان در نظر گرفت و آن این است که رها شدن آژی دهاک حدود پنج هزار سال دیگر اتفاق بیفتد! 

نکته ۴: در متن آمده آژی دهاک چون بند بگسلد یک سوم مردمان و جانوران را فرو می بلعد و طبیعت را ویران می کند. هرگاه بخواهیم این متن را قبول نماییم پس به ناچار باید آن را تاویل نماییم. زیرا موجودی اژدهاوش و دیوگونه به مانند آژی دهاک بعید است بتواند یک سوم مردمان جهان را فرو بلعد. بنده منکر تشخص فردی آژی دهاک نیستم و قبول دارم که وی می تواند ملعونی را که وی را آزاد کند را فروببلعد اما فروبلعیدن یک سوم آفریدگان نیاز به تاویل دارد. و آن این است که وی با تحریک اهریمن منشان به جنگ، باعث ایجاد جنگ جهانی سوم شود و همانگونه که در بعضی احادیث و روایات آخرالزمانی شیعه نیز آمده یک سوم مردمان در اثر مرگ سرخ از بین بروند. دقت کنید برای درک بهتر باید کمی از قوه خیالتان استفاده نمایید. آژی دهاک در متون اساطیری یک فرد اسطوره ای اژدهاوش و حدفاصل بین انسان و دیو و شاید تماما دیو باشد. زیرا علتی که فریدون وی را نکشت این بود که چلپاسه و وزغ و مار کل گیتی را فرا می گرفت. چنین موجودی طبیعتا یک انسان ماردوش معمولی نیست. این را نوشتم تا در ادامه بگویم بنابراین این دیو اژدهاوش به غیر از تشخص فردی و مادی گونه در آخرالزمان وجه و صورتی هم در عالم مثال دارد که ممکن است بسیار عظیم باشد و به موازات جنگ های آخرالزمانی و خالی کردن بمب ها و آتش بر سر آدمیان وی از این کشتار نصیب و حظ خویش را در عالم مثال بردارد و قوی تر و بزرگ تر شود. بنابراین فرو بلعیدن یک سوم آدمیان و گوسفندان و گاوها و حتی نابودی آب و گیاه و آتش (آتش می تواند کنایه از آتشگاه ها و مساجد، مزگت ها و کلیسا و کنیسه باشد هر چند که در ادامه می بینیم که خود آتش هم می تواند منظور باشد) می تواند اشاره به این داشته باشد که آژی دهاک جنگ جهانی سوم را رقم بزند و اینگونه یک سوم آدمیان را فرو بلعد. توجه کنید هرگاه این تفسیر درست باشد شروع این جنگ می تواند از :point_left:ایران و یا حداقل از منطقه ای در خاورمیانه باشد. همچنین اگر این تفسیر درست باشد و شروع جنگ جهانی سوم در ده سال پیش رو باشد احتمالا آن ملعون رها کننده آژی دهاک باید اکنون در جامعه ایران حضور داشته باشد. پس باید بهوش بود و تحولات سیاسی را دنبال نمود.

{پس آب و آتش و گیاه پیش هرمزد خدای به گله ایستند. گله این کنند که «فریدون را باز زنده کن تا ضحاک را بیوژند، چه اگر تو، هرمزد، این نکنی، ما به گیتی نتوانیم بودن». آتش گوید که «ندرخشم» و آب گوید که «نتازم».
پس من، هرمزد دادار، به سروش و نریوسنگ ایزد گویم که «تن گرشاسپ، سام، را بجنبانید تا برخیزد».
پس سروش و نریوسنگ ایزد به [سوی] گرشاسپ روند، سه بار بانگ کنند و چهارم با پیروزگری، سام برخیزد. [به] پذیرهٔ (مقابله،نبرد) ضحاک شود. وی(ضحاک) از او سخن نشنود. او (گرشاسپ) گرز پیروزگر را بر سر [وی] کوبد و زند و کُشد. پس فریب و پتیاره از این جهان بشود تا هزاره را بسر رسانم. پس سوشیانس آفریدگان پاک را باز سازد و رستاخیز و تن پسین بباشد. ۵ و ۶ و ۷ }

منبع: eitaa.com/soltannasir