{ ذوالقرنین قرآن کیست? ۳۲}
{احادیث ذوالقرنین ۲۲}
ادامه…👇
اما همانگونه که ملاحظه نمودید در اساطیر ایرانی ستاره ونند یا نسر واقع (کرکس) نشسته، گذرهای البرز کوه باستانی و اساطیری را می پوشاند. زرتشتیان برای کوکب ونند، مراسم نیایش ونند برید برپا می نمایند تا با چنین مراسمی به زعم خویش به وی (کوکب ونند و ایزد وی) در این امر مهم یاری رسانند. ایزد ونند صورت مثالی و یا رب النوع کوکب ونند است. نکته جالب ماجرا اینجا است که در احادیث اسلامی نیز همانگونه که ملاحظه نمودید در کوه قاف که معادل البرز اساطیر ایرانی است فرشته ای به صورت کرکس با نام ترجائیل نشسته بود و به نوعی نگهبان این کوه بود. بسیار محتمل است که ترجائیل احادیث اسلامی همان ایزد ونند در اساطیر ایرانی باشد.
نکته جالب دیگر ارتباط خاص شاه فریدون افسانه ای با ایزد ونند است. در «نیرنگ زهر بستن» از متون پهلوی می خوانیم: 👇
{ ماه سپندارمذ (اسفند) و روز سپندارمذ (پنجم) و ماه سپندارمذ و سپندارمذ ماه سپندارمذ روز بستم زهر، سم و زفر (=دهان) همه خرفستران به نام و نیروی فریدون نیو (و) یاری ستاره ونند هرمزد آفریده باوریگان (که همیشه) روا باد، ایدون باد. اشم. شفا باد. } (کتاب متن های پهلوی صفحه ۱۰۳)
این متن که اصل آن جزو منتراهای پهلوی می باشد. برای بستن زهر خرفستران است که در روز عید سپندارمذ (پنجم اسفند) انجام می شود. در واقع اینجا شاه فریدون افسانه ای و افسونگر به مانند سلیمان نبی حشمت اللّه که نام وی در بعضی عزائم و دعوات خاص الخاص موجود است می باشد. و این به خوبی جایگاه شاه فریدون را در علوم خفیه و غریبه ایران باستان نشان می دهد. اما از ارتباط خاص شاه فریدون با ایزد ونند اطلاع چندانی نداریم. اگر ایزد ونند همان ترجائیل احادیث اسلامی باشد. فریدون می تواند یکی از گزینه های جدی ذوالقرنین بودن در جهان باستان باشد. زیرا ذوالقرنین احادیث اسلامی به کوه قاف رفته است و یأجوج و مأجوج را زندانی نموده است و ترجائیل را نیز ملاقات نموده است.
همچنین بر اساس روایت کتاب دینکرد نهم می دانیم که در دوران شاه فریدون دیوان مازندر تباهی های بسیاری به بار می آورند و گروهی از مردم از فریدون می خواهند که شر این فرومایگان را از سرشان کم نماید. فریدون با دیوان مازندر در دشت پیشانسه مبارزه می نماید. این روایت تا حدودی به فساد و تباهی یأجوج و مأجوج در دوران ذوالقرنین شباهت دارد. هر چند که تفاوت هایی نیز دارد و یأجوج و مأجوج روایات اسلامی آنگونه که در احادیث مربوط به آن خواهیم دید. دیو و پری و جن نیستند.
به روایت مبارزه فریدون با دیوان مازندر توجه نمایید : 👇
{فریدون و مازندران: داستان برخورد فریدون و دیوان مازندر و راندنشان از خُنیره (=خُنیرث) در کتاب نهم دینکرد آمده است که خلاصهٔ آن چنین است: پس از این که فریدون ضحاک را به بند کشید، دیوان مازندر در خُنیره اقامت گزیدند و با حملات بسیار فریدون را از آنجا راندند و مردم شکایت به فریدون بردند و گفتند که ضحّاک در مقایسه با مازندرها حکمران خوبی بود.
فریدون با مازندرها در دشت پیشانسه برخورد کرد. مازندران فریدون را دست کم گرفتند و بدو گفتند که «ما تو را به این جا راه نمی دهیم». آنگاه فریدون به پیش و بالا تاخت و چون دم بیرون می داد از بینی راست او تگرگ بیرون می ریخت، سرد چون زمستان 😳 و از بینی چپ او سنگ می ریخت هر یک به اندازهٔ خانه ای. 😳 آنگاه آنان را به پای اسب گُشن برمایون (=برادر فریدون) بست و به بالا راند و آنان را به شکل سنگ در آورد. دوسوم آنان را نابود کرد و یک سوم دیگر آزرده و بیمار بیرون آمدند و دیگر به این کشور خُنیره باز نگشتند. (مینوی خرد ترجمه دکتر احمد تفضلی، تعلیقات صفحه ۱۰۳)
شباهت دیگر روایت مبارزه فریدون با دیوان مازندر، با داستان ذوالقرنین و یأجوج و مأجوج در این است که مازندران در دوران متأخر نام بخشی از سواحل دریای کاسپین در پشت رشته کوه های البرز است و البرز در اساطیر ایرانی معادل کوه قاف در احادیث اسلامی است و این شباهت دیگری بین فریدون و ذوالقرنین احادیث اسلامی است. البته باید توجه داشت که بنا به روایت دینکرد، فریدون سدی بر روی دیوان مازندر نمی زند بلکه با آنان مبارزه می نماید. اینجا باید بدین نکته نیز توجه نمود که البرز اساطیر ایرانی با رشته کوه البرز امروزی تفاوت هایی نیز دارد. یعنی _البرز اساطیری_ در عین آنکه ارتباطی معنادار با رشته کوه البرز کنونی و سایر کوه های زمین مادی ما دارد اما خود کوهی زمینی و مرئی محسوب نمی شود.
ادامه دارد…