فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم.
⚱️فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ..
داستان بالا داستان بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن هم، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم.
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
برچسب هاداستان فقیر و ثروتمند که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
این مطلب را نیز بخوانید
به آسمان رود و کار آفتاب کند!
به آسمان رود و کار آفتاب کند فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی روایت کرده: یکی …