ماه گرفتگی در باورهای عامیانه

{ در زندگی هندیان زمان ماه گرفتگی یا خورشید گرفتگی از جهت اساطیر بسیار مهم است . گویند علت خسوف ، دیو راهو است .
زمانی که خدایان و دیوان ، اقیانوس را برای گرفتن آب حیات به هم زدند ، چون آب حیات به دست آمد ، راهو آن را چشید و هنگامی که ماه و خورشید جریان را به اطلاع « ویشنو » می رساندند ، سر راهو از تن جدا کرد ، اما چون سر ، آب حیات را چشیده بود زنده ماند و در آسمان قرار گرفت و حالا گاه گاه برای انتقام به خورشید و ماه نزدیک می شود و جسم آنها را کثیف می کند و در نتیجه شمس و قمر تاریک یا لاغر می شوند .
از این رو هندوان وقت کسوف و خسوف را هنگام کثافت می پندارند و در آن وقت در رودخانه های مقدس هندوستان شست و شو می نمایند و تن شان را می شویند و در زمان خسوف ، مهره طبل می نوازند و آوازه های مذهبی می خوانند و زنان هنگام استحمام جیغ می کشند و می پندارند به وسیله این شست و شو جیغ زدن و طبل نواختن ، ماه و خورشید را رها می سازند . (جلال نائینی ص ۵۰۳)
گفتم از خط تو فغان است خلق را
گفت از خسوف ماه بود خلق را فغان
(انوری )
خسوف یعنی این که ماه را خواب فرا می گیرد و اژدهای آسمان او را غافلگیر می کند ( بختیاری ، کتاب هفته ، ش . ۱۲ ، یکشنبه سوم دی ماه ۱۳۴۰)
هنگام خسوف ، ماه به دهان اژدهای فلکی می رود و مردم بر بام خانه ها رفته و با زدن طبل و تشت سعی بر این داشتند که اژدها را بترسانند تا ماه را رها کند .
مه که سیه روی شده در زمین
تشت تو رسواش نکرده چنین
(نظامی. ، مخزن الاسرار )
تو بتم گر رب و سلطان می زنند
مه گرفت و خلق پنگان می زنند
می زنند آن طاس و غوغا می کنند
ماه را زان زخمه رسوا می کنند
(مثنوی مولوی ، ج .۱ ، ص .۱۱۲)
اژدهای بلعنده ماه یعنی کاهش ماه و قی کردن آن یعنی افزایش ماه . از نظر علم اختر شناسی سر و دم اژدها ، عقد قمر است ، یعنی نقاطی که خسوف در آن واقع می شود و از آن جا نمادگرایی چینی در مورد اژدهایی که قمر را هم می درد و همچنین نمادگرایی اعراب از دم اژدها به عنوان منطقه تاریک به دست می آید . ( شوالیه ، ص . ۱ ، ۱۲۹ )
نظامی در ابیاتی گوید :
به تیغ افسر و گاه خواهم گرفت
بدین اژدها ماه خواهم گرفت
(شرف نامه )
دید دودی چو اژدهای سیاه
سر بر آورده در گرفتن ماه
(هفت پیکر )
و خاقانی هم در ابیاتی به این موضوع اشاره می کند :
ای ماه گرفته نور دانش
در عقده اژدهات جویم
(دیوان قصاید )
بر کردن آن عمل رضا داد
مه را به دهان اژدها داد
(تحفه العراقین ، ۲۱۳)
مه به آواز تشت رسته ز میغ
نه به تشت تهی به تشت و به تیغ
(هفت پیکر )
اگر خسوف یا کسوف شود ، روی تشت می کوبند و با تفنگ رو به آسمان تیر اندازی می کنند که اژدها خورشید یا ماه را نبلعد و رها کند . ( کندلوسی ، ۱۷۹)
علت کسوف و خسوف را در دهان اژدها بودن ماه و خورشید می دانند و مس را می زنند تا از دهان اژدها در آید ( آباده ای ۲۶۰)
هنگام وقوع خسوف ، معتقد بودند که اژدهایی ماه را در دهان خود گرفته و به این خاطر با چوب یا سنگ روی اشیای فلزی می زدند تا به علت صدای آن اژدها ماه را رها کند . ( کردی ، کرمانشاهی ، ۱۸۳)
در هنگام کسوف یا خسوف به پشت بام یا حیاط خانه می رفتند و بر ظروف مسی یا شئ دیگر که کوبیدن بر آن سر و صدا ایجاد می کرد می کوبیدند و باور داشتند که ماه یا خورشید از دست گرفتگی و اسارت نجات خواهند یافت ( آملی ،۲۲)
در ایل مسمنی عقیده دارند هنگام خسوف و کسوف اجنه و پریان ، ماه و خورشید را گرفته اند و برای رهایی آن ها نقاره می زنند و تیر شلیک می کنند . اگر کسوف شود از زیادتی گناه مردان است و اگر خسوف شود از زیادتی گناه زنان . ( شکور زاده ص . ۳۴۴)
بختیاری ها معتقدند وقتی مردی بزرگ از عالم روحانیت اسلام زندگی را بدرود بگوید ، خورشید یا ماه می گیرد وچند لحظه از نور افشانی باز می ایستد . ( بختیاری ، کتاب هفته ، ش . ۱۲، یکشنبه سوم دی ۱۳۴۰)
در لرستان معتقدند پیرزنی عاشق ماه است و چون ماه خورشید را دوست دارد . پیرزن به خورشید حمله می برد و وقتی روی خورشید می نشیند خورشید می گیرد و باید با سر و صدا پیرزن را از خورشید دور کرد . گاهی پیرزن موفق می شود ماه را در بغل بکشد و این زمانی است که ماه می گیرد و باید برای نجات ماه بر مس و طبل کوبید . ( لرستانی ، ۱۲۶)
همچنین خسوف و کسوف را نشانه بد یمنی آن سال می دانند ( آملی ۲۲) }

شاهرودی ها گرفتن ماه را نشانه افزونی گناه مردان می دانند . ( شاهرودی ، ۲۳۴)
اما بیرجندی ها می گویند اگر ماه بگیرد از بسیاری گناه زنان است . ( بیرجندی ، ۶۲۹)
اما به طور کلی معتقدند هنگامی که ماه یا خورشید گرفته شود نشانه این است که مردم مرتکب گناه شده اند .
در نتیجه این گناهان به صورت اژدهایی در آمده است و می خواهد ماه یا خورشید را ببلعد . در این هنگام از وحشت و ترس آن قدر تیراندازی می کنند و طاس و تشت مسی را با قاشق می کوبند و به صدا در می آورند تا به گوش اژدها برسد و از بلعیدن ماه یا خورشید صرف نظر کنند . ( تنکابنی ، ۶۸ ، لرستانی ، ۱۲۶ ،و…… کردی ، کرمانشاهی ، ۱۸۳)
ساز و دهل می زنند و به آسمان تیراندازی می کنند .( رودباری ۱۵۰، لرستانی ، اطلاعات ۲۹۰۵)
مردم عقیده داشتند به علت ازدیاد گناهان اژدها ماه را در دهان گرفته است . پس باید مردم آن قدر نماز بخوانند تا اژدها ماه را رها کند . ( گزستانی ، ۸۴)
نصف ماه در دهان اژدهاست . باید اذان گفت و طبل زد تا اژدها ولش کند . ( سروستان فارس ،۳۰۳)
چون بندگان خدا با التماس و زاری در آیند و از هر سو بانگ تکبیر برخیزد ، خداوند متعال اژدهای دیگری را مامور رهانیدن ماه می کند ( بختیاری ، کتاب هفته ، ش . ۱۲ یکشنبه سوم دی ماه ۱۳۴۰)
ماه گرفتگی ها از نظر دوانی ها یعنی این که از ما بهتران گردن ماه را چسبیده و ول نمی کند ، لذا دوانی ها هنگام ماه گرفتگی همگی با زدن حلب روغن از ما بهتران را از ما دور می کنند و این عمل تا زمانی که ماه گرفتگی پایان پذیرد ، ادامه دارد . ( دوانی ، ۹۳)
تبریزی ها می گویند هنگام ماه گرفتگی ، بشقاب مسی را به طرف آن بگیر ( تبریزی ، ۲۱)
و نیز هنگام ماه گرفتگی پشت بام می روند و به چوب یا چکش به تشت مسی می زنند تا دشمن ماه بترسد و او را رها کند . ( پیر سواران ، ۳۱۶)
همچنین هنگام گرفتن ماه مس میراثی می زنند و معتقد هستند که گرفتگی ماه زودتر باز می شود . ( دامغانی ، ۱۰۸)
در ممسنی ، بر این باورند که از ما بهتران ، ماه و خورشید را گرفته اند ، برای رهایی آن ها نقاره می زنند ، تیر شلیک می کنند ، کل و گاله و هو می زنند . ( ممسنی ، ۴۵۸)
دزفولی ها معتقدند خورشید و ماه هر دو در دست زن پدر گرفتارند . هنگامی که ماه یا خورشید می گیرند ، یعنی زن پدر گلویشان را گرفته است و می خواهد خفه شان کند . برای این که زن پدر ، خورشید و ماه را رها کند ،پشت بام می رفتند و آتش روشن می کردند و طبل می زدند و بالاخره کلی سر و صدا راه می انداختند تا زن پدر بترسد و گلوی هر کدام را گرفته رها کند . ( دزفولی ۸۲)
مردم لرستان ، دیوها را مسبب گرفتگی ماه و خورشید می دانند . دیوها بدخواه مهر و ماه اند و آن گاه که مجال یابند راه را بر مهر و ماه می بندند و گلوی آنان را فشار می دهند تا خفه شوند ، در چنین هنگامی است که چهره ماه یا مهر سیاه می شود . برای رهایی شان باید بر طبل یا تشت مسی کوبید که دیوان از صداها می هراسند و مهر و ماه را رها می کنند . ( لرستانی ،۱۲۵)
در خسوف و کسوف ، اگر خورشید یا ماه سرخ باشد در آن سال خون خواهد ریخت . ( ماسه ، ۳۱۵)
تفرشی ها معتقدند اگر ماه یا خورشید بگیرد ، جنگ و خونریزی و پلیدی در پیش خواهد بود . ( تفرشی ، ۳۱۸)
و مردم آباده می گویند اگر ماه یا خورشید هنگام ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی سیاه باشند درد می آید و اگر قرمز باشد جنگ می شود . میزان شدت یا کمی این دو بستگی به میزان ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی دارد . ( آباده ای ، ۲۶۰)
در سنندج این باور وجود دارد که اگر ماه سیاهی خسوف کند و گرفته شود قحطی و گرانی می شود و اگر در قرمزی گرفته شود جنگ و خونریزی می شود . ( سنندجی ، ۳۷۷)
هنگام ماه یا خورشید گرفتگی نباید صلوات فرستاد یا مستقیم به ماه و خورشید نگاه کرد . ( خراسانی ، ۱۳۵)
و زن باردار نباید به خسوف ماه نگاه کند ، چون لکه سیاهی در بدن بچه ظاهر شود . ( کلاردشتی ، ۳۰۱, سوسنگردی ، اطلاعات ۲۵۲۶ ، لرستاتی ، ایلامی ۳۰۵)
و بعد از نگاه کردن به ماه هنگام ماه گرفتگی ، باید به سرعت به زمین نگاه کنند وگرنه جایی از بدن بچه ای که در شکم اوست لک می افتد . ( سیاهکل گیلان ،اطلاعات ۳۱۰۷ ، دلیجانی ۳۱۰ و …بختیاری ، ۶۲)
می گویند چون شب خسوف ماه جو توان کاشت بکارند و نان وی دیوانگان را دهند سود دارد . ( خیام نوروزنامه ، ۳۳) }
«بر گرفته از کتاب باورهای عامیانه مردم ایران ، دکتر حسن ذوالفقاری مدخل ماه گرفتگی صفحات ۹۹۳ الی ۹۹۶»

پایان

منبع:https://eitaa.com/soltannasir

این مطلب را نیز بخوانید

گور پدر همه چیز

نظر دکتر سید احمدرضا قائم مقامی استاد فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه تهران در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *