{ نینورتا، نمرود ۱}
استاد پرویز اذکائی سرزمین کوش ذکر شده در تورات را همان سرزمین مردمان کاسی یا کاشی در فلات ایران می دانند. دیوید رول نیز در کتاب خویش از عدن تا تبعید، کوش را همان ناحیه کوشه داغی در نزدیکی تبریز در استان آذربایجان شرقی می داند.
پیشتر گفته شد که دیر صهیون با ایریس (رنگین کمان، زنبق) مرتبط است. همچنین گفته شد که در میان رودان دو ستاره با رنگین کمان ارتباط داشت که یکی از آنان در تاج نینورتا و دیگری در صورت فلکی آندرومدا قرار دارد.
پیشتر گفته شد که قزح (شیطان مرتبط با رنگین کمان) در روایات اسلامی با سَح ایزد کهن مصری احتمالا اینهمان باشد و گفته شد که سَح با صورت فلکی شکارچی مرتبط است. از طرفی گفته شد که در هند رنگین کمان، کمان ایندرا نامیده می شود که این خود ارتباط ایندرای هندی را که در کتب زرتشتی 《اندر دیو》نامیده شده را با قزح در روایات اسلامی نشان می دهد.
پ ن: تا آنجا که بنده تحقیق کرده ام ظاهرا در نجوم ودیک و اساطیر هندی، هیچ داده ای مبنی بر ارتباط ایندرا با صورت فلکی شکارچی نداریم اما بر اساس اسطوره شناسی تطبیقی می توان ایندرای جنگجو و سومه نوش را رب النوع صورت فلکی شکارچی در نظر گرفت.
اکنون گفتار محققانه استاد پرویز اذکائی در مورد ریشه نام نمرود را که ایشان در تعلیقات ترجمه کتاب آثار باقیه ذکر نموده اند را نقل می نماییم:
{اما «نمرود» اسمی است که برای گروهی از شاهان بابل و آشور باستان علم شده، و آن خود وجهی است از نام خدای《نینورتا/ Ninurta》 (خدای شکار) که بر اثر همخوانی حروف غُنّه (n و m) با قلب موضعی میانه به صورت 《Nimruta》 (نیمرود) درآمده؛ و چون در مفهوم معنا شناخت مترادف با «مرو تاش» (Maruttas) نام خدای کاسیایی است، به وجه دیگر آن را مخفف از اسم «نزی مروتاش» (Nazi – maruttas) یکی از پادشاهان کاسی بابل دانسته اند، اصولا نظر به اینهمانی 《نیمروت》(نمرود) با مروتاش(:point_left:ماروت) این دو را از یک ریشه لغوی یاد کرده اند. لیکن نظر ما مبنی بر جزء مشترک《ruta》(= شکار/جنگ) سومری/ «rata»(=گوزن/شکار) کاسی، در نام خداهای همسان《نینورتا》// «مروتا» است؛ چه همان طور که پیشتر در شرح «نینوس» <127> گذشت، جزء اول «نین» (Nin) در این کلمات به مفهوم کلی و مجرد《خداوند》باشد؛ از اینرو «نینورتا» معبر از خدای جنگ و شکار، همین خود نیز معنای کلمه «نمرود» است. بدین سان، نینورتا (- نمرود) به مثابه ایزد جنگاوری و شکار، در دوره آشوری میانه اهمیت خاصی داشته است؛ وی همانند «نرگال» (Nergal) خدای رزم و نخجیر اکدی بود، که هم پرستش او به عنوان «آیین نمرود، به ویژه در شهر «کالح | کله، (Calah) <126> استمرار داشت، یعنی همان شهر تختگاه پیشین آشور (یکی از دو پایتخت آنجا که امروزه هم نمرود خوانند؛ و چنان که گذشت قدیم ترین ذکر آن شهر در زمان :point_left:«توکولتی نینورتا /- Tukulli Ninuria (- نمرود) فاتح بابل به سال ۱۲۲۵ (ق.م) باشد. البته باز چنان که گذشت بسیاری از شاهان بابلی و آشوری اسم «نینورتا بر خود داشته اند، که برخی شان کارهای نمایان همانند طی دوران فرمانروایی شان کرده اند؛ ولی پادشاه مقتدر و مشهور در میانرودان همان توکولتی نینورتا» یکم آشوری (۱۲۴۴ – ۱۲۰۸ ق.م) می باشد . که معنای اسم وی توکولتی، (= توکل نموده / متوکل بر) نینورتا (شبیه به لقب خلیفه المتوکل على الله عباسی) است. و همو کسی است که بر آخرین پادشاه کاسی 《کشتیلیاشو》 پنجم (کسیروس، بیرونی) غلبه کرد، تندیس مردوک را از بابل به سرزمین خود آورد و عنوان《شاه بابل》 بر خود نهاد. به علاوه القاب پادشاه «دریابار (- خلیج فارس) و تیلمون (- بحرین) و ملوخه ( – مکران و بلوچستان) و جز اینها را نیز بیافت، ولی بیشتر هم به عنوان «فاتح بابل یاد شده است؛ شرح شکست پادشاه کاسی بابل را از وی حماسه آشوری 《توکولتی نینورتا》حسب روایت مذهبی داده، اداد نیراری سوم آشوری (پسر ملکه «سمیرامیس» معروف) خود را از تبار او دانسته است. چنین است اینهمانی تاریخی «نمرود» الجبار پسر «کوش» و پدر نینوس» ، که اسم او را به تحریف «نبرود/ نبرون» هم گفته اند، چنان که اسم اصلی اش 《نینورتا》 را نیز به غلط «انورتا / نینیب» نوشته اند؛ لقب «الجبار» نمرود را گویند که ایرانیان به صورت فلکی《جبار》(Orion) داده اند، طبری ایرانی هم گوید که «نمرود» جبار همانا خو ضحاک، تازی است.}(کتاب آثار باقیه ترجمه پرویز اذکائی، تعلیقات صص ۵۷۹ و ۵۸۰)
نکته ۱: ضحاک ماردوش تازی و نمرود دو شخصیت جدای از هم می باشند. نمرود با نینورتا و صورت فلکی جبار مرتبط است و ضحاک احتمالا با صورت فلکی شجاع در آسمان شب در نزد مردمان میان رودان مرتبط است. فریدون شاه بزرگ ایرانی که افسونگر و پزشک و کشاورز بوده است احتمالا با صورت فلکی دحیه و مارافسای یا شاید صورت فلکی هرکول مرتبط باشد.
ادامه دارد…
منبع: eitaa.com/soltannasir