تصویر کدوحلوایی های مراسم شب جشن هالووین
{HALLOWE’EA هالووین
شب اول نوامبر؛ آخرین شب ماه اکتبر، زمانی که قدرت 👈خدایان تاریکی، 👈سرما و جهان زیرین، افزایش بیابد. در تقویم قدیم سلتی، آخرین شب سال کهنه است که در آن مردگان، 👈موجودات پلید فراطبیعی، اشرار و 👈ساحره ها برای جشن پایان تابستان و سودمندی آن، به عیاشی و خوشگذرانی می پردازند. در آیین ایرلندی های بت پرست، 👈نوزادهای تازه متولد شده و 👈رؤسای مهم قبیله، به نشانه ستایش خدا و برای فزونی محصولات، در آتش بزرگی در راه (Cromm Cruaich)۱ قربانی می شدند. مسیحیان این روز را اقتباس کردند و آن را شب اولیا(Eve of All hallows یا all saints) نامیدند. در این شب، انواع بازی ها را که در آنها نشانه هایی از اعتقادات خرافی و آیین های قدیمی هم هست اجرا می کنند. هالووین به نام های دیگری نیز برگزار می شده است: }
پ ن ۱ : Cromm Cruaich کروم کراچ نام خدای بزرگ اقوام سلتی است که در لغت به معنای تپه خمیده است و در اصطلاح به پشته های کاه و یونجه و غلات یا محصولات زراعی کروم کراچ می گویند. وی در حقیقت یک خدای کشاورزی و محصولات زراعی و یا شاید دامپروری است.
تصویر خیالی ایزد کروم کراچ ایزد بزرگ اقوام سلتی
{Gate night:
افراد جوان دروازه ها و حصارها را برای آتش بازی در آتش بزرگی می انداختند و معتقد بودند صدای Cromm Cruaich را انعکاس (اکو) می دهد.
Paint-night:
جوان ترها، خانه ها و دیوارهای همسایه هایشان را رنگ آمیزی می کردند تا ارواح پلید را فریب دهند(طبق سنت قدیمی).
Tick-tack night:
دکمه هایی را که نخ هایی از آنها عبور کرده است بالای شیشه پنجره قرار می دادند تا در اثر برخورد دکمه با شیشه، صداهایی تولید شود و بگویند که ساحره ها هنوز در اطراف
هستند.
هالووین از طریق گربه ها، اشباح، اجنه، کدو حلوایی، کدوی حلوایی که داخل آن چراغ است، ساحره ای که بر دسته جارویی سوار است و رنگ های نارنجی و سیاه، نشان داده می شود.} (کتاب فرهنگ سمبل ها، اساطیر و فولکلور گرترود جابز ص ۵۸۴)
🔥ملاحظه می نمایید که جشن هالووین یک جشن پاگانی اقوام سلتی است که سابقا در هنگام مراسم از بین نوزادان و روسای قبیله افرادی را با سوزاندن برای ایزد شیطانی کروم کراچ قربانی می کردند.
🔱 در این شب بعضی مجامع مخفی پاگانی مراسم های خاص قربانی دارند.
{از بررسی پیشین می توان استنباط کرد که در بین نیاکان وحشی مردم اروپا عمومی ترین و گسترده ترین جشن آتش افروزی جشن بزرگ عید نیمهی تابستان یا روز نیمه ی تابستان بود. تصادف جشن با انقلاب تابستانی نمی تواند اتفاقی باشد بلکه باید گمان کرد نیاکان بت پرست ما عمدا موعد مراسم آتش در زمین را مصادف با رسیدن خورشید به بلندترین نقطه ی مسیرش در آسمان قرار داده اند. اگر چنین بوده باشد، نتیجه این می شود که بنیانگذاران اولیهی آیین های نیمهی تابستان انقلابات یا نقطه عطف های مسیر ظاهری خورشید را در آسمان دیده باشند و بنابراین تقویم اعیاد و جشن های خود را تا حدودی با ملاحظات نجومی تنظیم کرده اند. اما در عین حال که این نکته را می توان در مورد به اصطلاح ساکنان اولیه در سراسر بخش بزرگی از آن قاره مسلم دانست، به نظر می رسد دربارهی قوم سلت که در منتها الیه اروپا، جزایر و دماغه ی پیشرفته در اقیانوس اطلس در شمال غرب سکونت داشتند صدق نمی کند. موسم جشن های اصلی آتش افروزی سلتها که گرچه در منطقهی محدودی تاکنون به جا مانده و شکوه و رنگ و روی خود را نیز از دست داده است، ظاهرا بدون توجهی به وضعیت خورشید در آسمان}
{تعیین شده بود. این جشن ها دو تا بودند و به فاصله ی شش ماه از یکدیگر، یکی در روز اول ماه مه (May Day) و دیگری در عید اولیا(Alhallow Even) یا به اصطلاح امروز هالووین، یعنی در سی و یکم اکتبر، روز پیش از روز قدیسان (All Saints’s Day) یا روز اولیا (Allhallow Day) برگزار می شد اما تاریخها مصادف با هیچ یک از چهار محور بزرگی که سال شمسی بر آن می گردد، یعنی انقلابین و اعتدالین، نیست. با فصول اصلی سال کشاورزی، بذر پاشی در بهار و درو کردن در پاییز نیز نمی خواند. زیرا وقتی اول ماه مه فرا می رسد دیری از موسم بذرافشانی گذشته است و زمانی که ماه نوامبر آغاز می شود مدت زیادی از درو کردن و برداشت و انبار کردن محصول سپری شده، و زمین ها لخت و درختان میوه برهنه اند و حتی برگهای زرد به سرعت در حال ریزش اند. با این حال اول ماه مه و اول ماه نوامبر دو نقطهی عطف سال در اروپا هستند؛ یکی گرمای زندگی بخش و غنای سرسبزی و رویش تابستانه را می آغازد و دیگری سرما و بیزاد و برگیِ زمستان را ندا می دهد، اگر نگوییم در آن حضور دارد. آنگاه این دو موسم خاص از سال، آن سان که مؤلفی دانا و هوشمند به خوبی اشاره کرده است، }
{در عین آن که در مقام مقایسه، برای کشاورز اروپایی اهمیت کمی دارند، برای دامپرور اروپایی بسیار قابل توجه اند، زیرا با آمدن تابستان است که وی گله اش را برای چرا به صحراهایی که علف های تازه بر آن رسته اند می برد و با فرا رسیدن زمستان است که آن را به پناه و امنیت آغل باز میگرداند. هم چنین نامحتمل نیست که تقسیم سال به دو نیمه در آغاز مه و آغاز نوامبر در بین سلتها مربوط به عصری باشد که قوم سلت عمدتأ قومی دامپرور بوده اند و با پروردن چارپایان روزگار می گذراندند و بدین سان موسم های بزرگ سال در نظر آنان روزهایی بود که گله در اوایل تابستان از خانه و آغل به صحرا می رفت و در اوایل زمستان دوباره باز می گشت. از این دو عید، هالووین شاید قدیم تر بود و اهمیت بیشتری داشت، زیرا به نظر می رسد که سلت ها آغاز سال را با آن و نه بابلتین آغاز میکردند. در جزیره ی آدم، یکی از دژهایی که زبان و سنت های سلتی به رغم محاصرهی اشغالگران ساکسون دیری در آن باقی بود، اول نوامبر، به تقویم قدیم، را تا همین اواخر روز سال نو می دانسته اند. بدین گونه رسم بود که لال بازان مانکس در عید هالووین(تقویم قدیم) به زبان مانکس}
{آوازخوانان دوره می افتادند. این نوعی ترانه ی هاگمانی است که این طور آغاز می شود: «امشب شب سال نوست، هاگونا!» یکی از گزارش دهندگان سر جان رایس، پیرمردی شصت و هفت ساله، «از شانزده سالگی تا بیست و شش سالگی کارگر مزرعهی فرد واحدی در نزدیکی رگابی در ناحیهی آندریاس بوده است و یادش هست که اربابش و همسایهی او ضمن صحبتی که با هم می کردند اول نوامبر را روز سال نو می نامیدند و به جوانان توضیح می دادند که در قدیم همواره چنین بوده است. در واقع این برایشان بسیار طبیعی بود، چنان که همهی کار و بار و اجاره داری زمین در آن تاریخ به سر می آید و چنان که همهی مستخدم ها از این زمان شروع به کار و خدمت می کنند.» چنان که دیدیم، در ایرلند قدیم رسم بود که آتش نویی هر سال در هالووین با عید سامهاین بر می افروختند و از آن آتش متبرک بود که همهی آتش هاو اجاق های ایرلند دوباره روشن می شدند. چنین رسمی قویاً اشاره به این دارد که سامهاین یا روز قدیسان (اول نوامبر) روز سال نو است. از اینجاست که افروختن آتش نو در هر سال به طور خیلی طبیعی در آغاز سال صورت می گیرد تا اثر نیک و مبارک آتش تازه }
{در سرتاسر دوازده ماه آتی دوام آورد و نافذ باشد. تأیید دیگر این نظر که سلتها سال خود را از اول نوامبر آغاز می کردند، شیوه تفأل چند گونهای است که، چنان که هم اکنون خواهیم دید، اقوام سلتی عموما در عید هالووین به منظور آگاهی یافتن از سرنوشت خود، به خصوص اقبالشان در سال پیش رو، بدان متوسل می شدند، زیرا این تدبیرها به منظور آگاهی یافتن از آینده عقلا چه زمانی بهتر از آغاز سال عملی تر و مؤثرتر می بود؟ هالووین به عنوان موسم بخت و شگون در نظرسلتها بسی فراتر از بلتین بود و بدین جهت می توان از روی احتمال چنین استنباط کرد که آنان سال خود را با هالووین و نه با بلتین آغاز می کردند، مناسبت مهم دیگری که به همین نتیجه منجر می شود ارتباط مردگان و ارواح درگذشتگان با عید هالووین است. نه تنها بین سلتها بلکه در سراسر اروپا، هالووین، یعنی شبی که موعد گذر از پاییز به زمستان است، ظاهرا از قدیم موسمی از سال بوده است که گمان می رفت ارواح گذشتگان از خانه های پیشین خود بازدید می کنند تا با گرمای شور و شادی که خویشان و افراد خانواده شان در آشپزخانه یا اتاق نشیمن برایشان فراهم کرده اند برخوردار شوند.}
{احتمالا طبیعی بوده است که فکر کنند فرا رسیدن زمستان ارواح بیچاره ی لرزان را از مزارع خالی و بی بار و بر و بیشه زارهای برهنه به گرمای کلبه و به کنج آشنای اجاق ها می راند. مگر گاوها ماغکشان در آن زمان از مراتع تابستانی در صحراها و جنگل ها و از تپه و ماهور به آغلها باز نمی گشتند تا در آنجا پناه گیرند و بخورند و بیاسایند در عین حال که بادهای سرد وحزن انگیز در میان شاخه ها می وزید و می نالید و برف و بوران دره ها و آیکندها را میانباشت؟ و مگر مرد و زن نیک دل روستایی میتوانستند توجهی را که به گاوان و رمهها نشان می دادند از ارواح مردگان خویش دریغ کنند؟ اما فقط ارواح درگذشتگان نیستند که تصور می شود بی آنکه دیده شوند آن شب، شبی که پاییز سال بی رنگ و رو را به زمستان می سپارد. در همه جا می گردند و سرگردانند. جادوگران نیز در آن شب بیرون آمده اند و سرگرم تبهکاری های خویشتند، بعضی ها سوار دستهی جارو در هوا میپرند، بعضی دیگر سوار گربه ببری ها که آن شب به صورت اسب هایی سیاه در می آیند، در جاده ها جولان میدهند. پری ها نیز همه شان بیرون اند و انواع اجنه ها همه جا وول می خورند.}
{در اویست جنوبی واِریسکای می گویند:
هالووین می آید، می آید
جادوگری [ یا غیبگویی] باب می شود
جن و پری شاد و آزاد می شود.
همه شان هر سو دوان، توی جاده ها روان
راهها را خالی کنید، بچه ها، امان امان”.
اما در عین حال که افسون راز و رمز و ابهت در ذهن روستایان سلتی همیشه با هالووین همراه است، جشن عمومی آن، لااقل در عصر جدید، به هیچ وجه حال و هوای دلگیر و محزون ندارد؛ برعکس با شور و شوق و خصوصیات رنگین و دل انگیز همراه است که آن را به صورت شادترین شب سال در می آورد. جزو چیزهایی که در هایلندز اسکاتلند به هالووین زیبایی رویایی بیشتری می بخشد تل های آتش است که جابه جا در آن ارتفاعات بر می افروزند. «در آخرین روز پاییز بچه ها خزه و جلبک، بشکه های قیر، خس و خاشاک و شاخه های باریک و بلند(gàinisg) و هر آنچه برای سوختن مناسب باشد گرد می آوردند. اینها را بر بلندی نزدیک خانه روی هم تلنبار می کردند و شبانگاه آتش می زدند. این آتش را Samhnagan مینامیدند. هر کسی آتشی برای خود داشت و آتش هرکس بزرگتر بود موجب افتخار او می شد. همه جا از نور آتش ها روشن بود و منظرهی آتش های بسیار که بر بلندی ها می سوختند}
{و انعکاس نور آن در خلیج اسکاتلند صحنه ای بسیار تماشایی می ساخت.» آتش های هالووین همچون آتش های بلتین در اول ماه مه، ظاهرا در ارتفاعات پرت شر نیز رایج و همگانی بوده است. در ناحیه کالاندر که شامل گذرگاه مشهور تروساکس امروزی می شود که به کرانه های پیچاپیچ و جنگلی خلیج زیبای کاترین متصل است، آتش های هالووین تا نزدیکی اواخر قرن هجدهم هنوز روشن می شد. وقتی آتش خاموش می شد خاکسترش را به دقت به شکل دایره جمع می کردند و به نام هر فردی از خانواده هایی که در روشن کردن آتش دستی داشته است سنگی بر گرد آن می نهادند. صبح روز بعد اگر می دیدند که سنگی از آن میان جابه جا شده یا شکسته است. مطمئن می شدند که صاحب آن سنگ fey است یا وقف شده است و ممکن نیست از آن روز تا دوازده ماه دیگر زنده بماند. در ناحیهی کوئینز ایرلند تا نیمه ی دوم قرن نوزدهم بچه ها در عید هالووین انواع این آیین های فال بینی را انجام می دادند. دخترها چشم بسته به مزرعه می رفتند و کلم پیچی می کندند. اگر کلم خوب رسیده بود، شوهر خوبی گیردختر می آمد اما اگر ساقه ی کلم کج و خمیده بود شوهر آینده اش پیر مرد خسیسی از آب درمی آمد.}
{هم چنین، فندق و جوز را جفت جفت روی آتش می نهادند و از نحوهی حرکت آنها آینده ی عشق و ازدواج زوجها را پیشگویی میکردند. سرب را روی آتش ذوب میکردند تا به درون کاسه ای آب سرد بچکد، و از روی شکل هایی که سرب مذاب در آب سرد به خود می گرفت وضع بچه هایشان در آینده معلوم میشد. نیز سعی می کردند با دندان سیب هایی را که روی آب شناور بود بقاپند. یا چوبی را از قلابی می آویختند که بر یک سرش سیبی و بر سر دیگرش شمعی قرار داشت. چوب را می چرخاندند و طرف سعی می کرد که سیب را دندان بزند و گاهی البته شمع را به جای آن در دهان می گرفت. در ناحیهی لیتریم نیز تا نزدیکی های اواخر قرن نوزدهم اَشکال گوناگونِ تفأل و پیشگویی در روز هالووین صورت می گرفت. در اینجا نیز همچون ناحیهی کوئینز دخترها به کمک کلم هایی که از مزرعه میکندند از آینده ی خود و نحوه ی ازدواج و شوهری که نصیبشان می شد خبردار می شدند. اگر دختری شاخه ای گل رشتی پیدا می کرد که کج شده بود و به صورت حلقه ای از زمین روییده بود، شبانگاه با نام شیطان سه بار از زیر حلقه رد می شد، سپس شاخه را می برید. و زیر بالش خود میگذاشت و در این مدت هیچ حرفی نمی زد.}
{و در این مدت هیچ حرفی نمی زد. آنگاه سر به بالش می نهاد و مردی را که در آینده شوهر او می شد به خواب می دید. پسرها هم در روز هالووین اگر بی آنکه حرفی بزنند ده تا برگ پاپیتال جمع می کردند، یکی را دور می انداختند و بقیه را زیر بالش خود می گذاشتند، چنین خوابی در مورد عشق و ازدواج آینده شان می دیدند. هم چنین به وسیلهی کیکی به نام barm-breac که تویش فندقی با یک حلقه قرار داشت فال می گرفتند. هرکس که حلقه را به دست می آورد زودتر از همه ازدواج می کرد؛ و کسی که فندق را صاحب میشد با بیوهای ازدواج می کرد، اما اگر فندق پوک بود صاحبش موفق به ازدواج نمی شد. نیز، دختر نخی پشمی با خود بر می داشت و وقت غروب به کورهی آهک پزی می رفت و به نام شیطان نخ را در کوره می انداخت و سر دیگر نخ را محکم در دست می گرفت، سپس سر نخ را تکان میداد و می پرسید «سر نخم را کی می گیرد؟» و نام شوهر آینده اش از ته کوره شنیده می شد.
شیوهی دیگر تفال آن بود که چنگکی بردارند و به کنار پشته ی خرمن بروند؛ نه بار آن را دور بزنند و بگویند «این پشته ی خرمن را به نام شیطان با این چنگک باد میدهم.» در دور نهم شبح یار و شریک زندگی آینده ظاهر می شد و چنگک را می گرفت. شب خاکسترهای اجاق را با چنگک جمع می کردند و صبح از روی آثاری که روی خاکسترها دیده می شد می فهمیدند که در سال آینده کسی به آن خانه می آید، یا از آن خانه می رود یا در آنجا می میرد. در ناحیه ی راسکومون در جوار لی تریم، در روز هالووین تقریبا در هر خانه ای کیکی می پزند و حلقه ای، سکه ای، آلوچهی جنگلی و تکه چوبی تویش قرار می دهند. سکه به هر کس برسد علامت پولدار شدن است، آن که صاحب حلقه می شود زودتر ازدواج می کند، تکه چوب به هر کس برسد علامت مرگ اوست، زیرا به معنی تابوت است، و کسی که آلوچه را به دست آورد بیشتر عمر خواهد کرد زیرا پریان و اجنه در روز هالووین آلوچهی جنگلی را در توی پرچین ها می پوسانند و از این رو آلوچهی توی کیک تا آخر سال می ماند. هم چنین در آن شب اسرار آمیز دخترها نه دانهی جو در دهان می گذارند و بیرون
می روند و بی آنکه حرفی بزنند آن قدر راه می روند تا اسم مردی را بشنوند؛ این اسم اسمِ شوهر آینده ی آنهاست. در ناحیه ی راسکومون نیز در روز هالووین دندان زدن سیبِ یا گرفته سکهی شناور در آب و قاپیدن سیب یا شمع چرخان متداول است. در جزیره ی آدم، که از نواحی سلتی است، نیز تا همین اواخر در عید هالووین آتش روشن می کردند و همه ی مراسمی را که برای راندن و زدودن آثار شوم و زیانبار جادوگران و اجنه مرسوم بود انجام می دادند. }(کتاب شاخه زرین پژوهشی در جادو و دین صفحات ۷۴۵ الی ۷۴۹ جیمز جرج فریزر)
نکته : از منظر اسطوره شناسی و دینشناسی و انسان شناسی و فرهنگ، مراسم هالووین در بین اقوام سلتی به مراسم چهارشنبه سوری در بین ما ایرانیان شباهت هایی دارد. البته در بعضی جاها تفاوت های جدی ای نیز دارد.
منبع: eitaa.com/soltannasir